گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

مدلسازی و حل مسئله زمانبندی جریان کارگاهی با زمانهای تنظیم وابسته به توالی


» :: مدلسازی و حل مسئله زمانبندی جریان کارگاهی با زمانهای تنظیم وابسته به سمت توالی

مقدمه

    برنامه ریزی1 عبارتست از تصمیم گیری برای آینده و برنامه ریزی تولید به معنی تعیین استراتژی تولید به سمت جهت نحوه تخصیص خطوط تولیدی برای پاسخگویی به سفارشات می باشد. از برجسته ترین موارد در تهیه برنامه زمانی تولید جانب خطوط  تولیدی، تعیین اندازه آکنده و توالی سفارشات و نحوه تخصیص منبع‌ها در طول زمان است [1].

    ضمیر اول شخص جمع همواره باب مکالمات روزمره خود از اصطلاح زمانبندی2 استعمال می کنیم، هر قید که ممکن است همیشه تعریف مناسبی از آن در ذهن نداشته باشیم. در حقیقت صفت آشنایی که ما عموما از آن استفاده می کنیم فهرستی از برنامه هاست و نه زمانبندی. مستندات و پروگرام های بسوده همچون برنامه کلاسی، برنامه تحرک اتوبوس و غیره. یک برنامه معمولا به ما می گوید کی وقایع اتفاق می افتد. جواب به سئوالاتی که با کی آغاز می شوند، معمولا اطلاعاتی در مورد زمان به سمت ما می دهد. تحرک اتوبوس از ساعت 6 شروع می شود و تا ساعت 20 امتداد دارد. شامگاه در ساعت 21 سرو خواهد شد و مواردی از این دست. در برخی موارد نیز پاسخ ها به سمت توالی وقایع اشاره می کند. اتوبوس پس از روشن شدن هوا تحرک می کند و شامگاه پس از نظافت سالن سرو می شود. بنابراین سئوالاتی که با کی شروع می شوند، با اطلاعاتی در مورد دوران و یا توالی وقایع، که از پروگرام بدست می آید پاسخ داده می شوند. فرآیند ایجاد برنامه، اسم پایین آغاز زمانبندی شناخته می شود. هر قید که عموما برنامه ها بسوده و ساده به سمت نظر می رسند، اما فرآیند ایجاد آنها بدون درک عمیقی از زمانبندی، پیچیده است. تهیه شام یک مسئله زمانبندی روزمره است که نیازمند انجام دادن کسری از فعالیتها است. مسائل زمانبندی در صنعت نیز ساختار مشابهی دارند. آنها شامل مجموعه ای از فعالیتها و آلبوم ای از منابع حاضر جهت انجام آن فعالیتها است. همچنین در صنعت برخی از تصمیمات تحت عنوان تصمیمات برنامه ریزی آشنا می شوند. فرآیند برنامه ریزی، منابع بایست جهت تولید و مجموعه فعالیتهای مناسبت نیاز جهت زمانبندی را تعیین می کند. در فرآیند زمانبندی، ضمیر اول شخص جمع نیازمند تعیین نوع و میزان هر منبع هستیم و نتیجتا می توانیم زمان شدنی تتمیم کارها را مشخص کنیم [2]. زمانبندی، فرآیند تخصیص منابع بسته به فعالیت ها باب طول زمان، جهت بهینه سازی یک و یا چند تابع هدف است. منابع شامل نیروی انسانی، ماشین آلات، مواد، تجهیزات کمکی و غیره می باشند.


عملیات های ماشین آلات، حرکتها، انتقالات و بارگیری ها و غیره نیز به آغاز مثالهایی از فعالیت مورد بحث می باشند. فعالیت ها می توانند دارای زودترین زمان شروع، دیرترین زمان خاتمه و زمان تحویل باشند. هدف از زمانبندی نیز مواردی برای‌اینکه حداقل دوران تکمیل جهت یک آلبوم از سفارشات، حداقل دیرکرد ، حداکثر اندازه فعالیتها و یا سفارشات تکمیل شده در یک زمان مشخص، حداقل هزینه های راه اندازی، حداقل تعداد کارها یا سفارشات با تاخیر، حداکثر استفاده از منابع، حداقل موجودی میانی، اعتدال باب استفاده از منابع و غیره است. اسم حرف توجه به اهداف مناسبت نظر و با عنایت به محدودیت های موجود، از قبیل ظرفیت تولید، ظرفیت منابع، میزان موجودی منابع، محدودیت اعتبار و محدودیت زمان، مسئله زمانبندی و یا تخصیص منابع به فعالیتها در درازا زمان انجام می گیرد [3].

    همانگونه که استعاره شد زمانبندی، تخصیص منابع در درازا دوران برای اجرای مجموعه ای از وظایف است. این تعریف دو مفهوم جوراجور را در بردارد. اولا زمانبندی نوعی تصمیم گیری است و فرایندی است که باب جریان ثانیه برنامه زمانی تعیین می شود. ثانیا زمانبندی مبحثی نظری است که مجموعه ای از اصول، مدلها، روشها و نتایج منطقی را در برمی گیرد، که برای ما بینشی عمیق باب مناسبت عمل زمانبندی فراهم می آورد.

    قدمهای دستیابی به تصمیمات زمانبندی را طبق رویکردی سیستمی می توان توصیف کرد. رویکرد سیستمی نشانگر ساختاری رسمی است که در عملکرد مدیریتی امروزی از حمایتی فزاینده برخوردار است. چهار بار اصولی رویکرد سیستمی، فرمولبندی، تحلیل، ایجاد و ارزیابی می باشد. در مرحله اول، اساسا مسئله را تعریف و ضابطه های حاکم بر تصمیم گیری را تعیین می کنند. این فعالیت، اکثر پیچیده و بغرنج است، ولی تصمیمات درخور و خوب بدون تعریف روشن مسئله و مشخص کردن صریح اهداف به ندرت امکان‌پذیر است اتخاذ شود. تحلیل، فرآیند مشروح بررسی عناصر مسئله و روابط روبرو آنها با یکدیگر است. آماج از این مرحله تعریف متغیرهای تصمیم گیری و نیز تشخیص روابط آنها با محدودیتهایی است که باید از ثانیه پیروی کند. مرحله ایجاد، فرآیند ساختن گزینه های مختلف جواب مسئله و نقش آن، تعیین گزینه های امکان‌پذیر است. بالاخره، ارزیابی مشتمل بر فرآیند مقایسه گزینه های امکانپذیر و تعیین گزینه مطلوب جهت به کارگیری است. البته این تعیین مبتنی حرف ضابطه هایی است که در وهله نخست تعیین شده است.

    بررسی مدلها و روشهای زمانبندی به سمت توسعه مهارتها جانب صحت خروجی های مرتبط با مراحل چهارگانه استعانت خواهد کرد. فرمولبندی ضابطه تصمیم گیری شاید مشکلترین فرم از این چهار مرحله باشد. آشنایی با مدلهای درخور به اجرا فرآیندهای تحلیل و ترکیب کمک می کند. مدلهایی که بررسی می شود عناصر و روابط متقابل مهمی دارد که بارها در مسائل زمانبندی مشاهده می شود. تئوری زمانبندی اصولا حرف مدلهای ریاضی ارتباط دارد، یعنی بین پیشه زمانبندی و بسط مدلهای زمانبندی رابطه برقرار می کند و بطور پیوسته آنها را با مسائل نظری و عملی محک می زند. دیدگاه نظری به سمت طور غالب، دارای رویکری کمی است و سعی آن دست یافتن به سمت ساختار مسئله باب قالب شکل فشرده ریاضی است. به سمت ویژه این رویکرد کمی، از باب تفسیر اهداف تصمیم گیری باب قالب یک تابع هدف صریح و بیان موانع تصمیم گیری به صورت محدودیتهای صریح بکار افسرده می شود [2]. تابع هدف آرمانی باید باب برگیرنده تمام هزینه های سیستم برای اجرای تصمیمات مربوط به سمت زمانبندی باشد. به هر حال، به هنگام اجرای آن باب عمل، اندازه گیری یا حتی آشکار کردن کامل چنین هزینه هایی مشکل است. درحقیقت در فرآیند پروگرام ریزی هزینه های عمده عملیاتی، تعیین می شوند، در حالی که تفکیک هزینه های کوتاه زمان دشوارتر است و آنها اکثر ثابت و به آغاز یک هزینه کلی به سمت نظر می آیند. با وجود این، سه نوع اهداف تصمیم گیری در زمانبندی اصلی تر به تماشا می رسند: بهره برداری کارا از منابع، پاسخگویی سریع به تقاضا و انطباق دقیق موعدهای تحویل تعیین شده. غالبا می استطاعت از یک ضابطه مهم هزینه ای مربوط به سمت سنجش حاصل سیستم (مانند زمان بیکاری ماشین، زمان انتظار برای انجام پیشه یا تاخیر کار) به عنوان جانشینی برای هزینه کل سیستم استفاده کرد. رویکردهای کمی مسائل مرتبط به این معیارها باب همه تحقیقات موجود در زمینه زمانبندی یافت می شود.

    می توان مسائل زمانبندی حرف اساس ترکیب منابع و طبیعت کار، تقسیم بندی کرد. مدل می تواند شامل یک و یا چند ماشین باشد. مجموعه کارها جانب فرآیند زمانبندی امکان‌پذیر است ثابت باشد که در چنین شرایطی سیستم را ثابت می نامیم. همچنین ممکن است در طول فرآیند زمانبندی، کارهای جدید به سمت سیستم افزون شود که در این شرایط سیستم پویا نامیده می شود. معمولا دو نوع محدودیت باب مسائل زمانبندی قابل بررسی است.

    اولا، محدودیتهایی که مرتبط با دسترسی به منابع هستند.

    ثانیا، محدودیتهای تکنولوژیکی که در ترتیب انجام کارها بود دارد.  

    جواب مسئله زمانبندی، یافتن راه حلی امکانپذیر برای این دو سنخ محدودیت است، به طوری که «حل» هر مسئله زمانبندی برابر با پاسخگویی به سمت دو استفهام زیر است:

    کدام منبع برای اجرا هر وظیفه تخصیص داده خواهد شد؟

    هر وظیفه در چه فرصت انجام خواهد شد؟

    به بند دیگر، جوهره مسائل زمانبندی به سمت تصمیم گیری باب مورد تخصیص منابع و توالی عملیات منحصر می شود. نوشتارهای زمانبندی مملو از مدلهای ریاضی برای پاسخگویی به این دو سوال تصمیم گیری است. به سمت طور سنتی، مسائل زمانبندی به چهره مسائل بهینه سازی دارای محدودیت به ویژه مسائل مربوط به تخصیص منابع و توالی عملیات مورد بررسی قرار گرفته است. در پاره ای از موارد مسئله


زمانبندی تنها مربوط به تخصیص منابع است و باب این احوال ...