چگونه یک پروپوزال بنویسیم؟
اولین بیآغازی برای نوشتن یک پروپوزال انتخاب سوژه است و موضوع باید دارای معیارهایی باشد که خلاصه آنها به شرح زیر است.
معیارهای انتخاب یک موضوع تحقیقاتی چیست؟
-1 موضوع باید ارتباط داشته باشد: یعنی موضوع جزء مباحث اولویت دار باشد.
-2اجتناب از دوبارهکاری در موضوع طرح: برای اینکه بدانیم سوژه مورد تحقیق ضمیر اول شخص جمع تکراری است یا نه و آیا ارزش تحقیق دارد یا نه، باید متون مرتبط بررسی شود. با توجه به امکانات موجود و در دسترس، این امر کار دشواری نیست. محقق میتواند با مراجعه به مقالات داخلی و خارجی، خلاصه کنگرهها ارتباط حرف سایر محققینی که درخصوص موضوع پژوهش یا موضوعات مشابه کار کردهاند، نظری اجمالی به کارهای سایر محققین داشته باشد. البته ذکر این نکته لازم است که زمانی یک سوژه تکراری است که تمامی ابعاد تحقیق و سوژه مانند هم باشند. ولی اگر از تماشا زمانی یا مکانی با هم دیگرسان باشند، موضوع دیگر تکراری نیست.
-3سوژه قابلیت اجراء را داشته باشد: یعنی آیا تمامی امکانات و شرایط لازم برای اجرا تحقیق درخصوص سوژه مذبور در آن مکان فراهم است یا نه؟ و یک موضوع حتی ار تمامی ویژگیهای لازم را داشته باشد، لیک قابل انجام نباشد، موضوع خوبی نخواهد بود.
-4کاربردی و درخور حرف زمان و مقرون به صرفه باشد: عملاً مطالعاتی باب اولویت پژوهشی قرار دارند که با حداقل هزینه جنبه کاربردی داشته و نتیجه ثانیه برای برنامهریزان و مدیران جامعه در زمان حال یا آیندة نزدیک مفید واقع شود.
-5نداشتن عایقها اخلاقی: در مطالعاتی که در ثانیه جامعة مورد مطالعه آدم بوده و مداخلهای بر سوژههای انسانی صورت میگیرد، رضایتمندی و حفظ حرمت انسانی و محرمانه نگاه داشتن اطلاعات بسیار ضروری است.
-6مقبولیت سیاسی و فرهنگی: موضوع مورد خواندن باید مورد پذیرش فرهنگ و عرف اجتماع باشد.
نکات مهم در نوشتن آغاز موضوع
آغاز موضوع از همة قسمتهای کار بیشتر خواننده دارد. پشت باب انتخاب عنوان باید دقت کرد و به نکات زیر توجه نمود.
-1 عنوان نباید خیلی کوتاه و یا خیلی طویل باشد.
-2 دربرگیرندة تمام محتویات کار تحقیقاتی باشد.
-3از به سمت کار بردن مخففها، اصطلاحات و کلمات غیر مصطلح و کلمات انگلیسی که معادل فارسی دارند، اجتناب شود.
-4به صورت خبری نوشته شود و از عناوین اختصاری استفاده نشود.
-5 سال و مکان انجام تحقیق حتماً ذکر شود.
بیان مسئله یا مشکل (ضروری اجرای پژوهش)
بیان مسئله باید مختصر و دقیق (حداکثر 1 صفحه) و با ذکر منابع نوشته شود و در نگارش آن به نکات زیر تدقیق کرد.
-1 مسئله و مشکل چیست؟ حرف جملاتی کوتاه و شیوا ماهیت، شدت، وسعت و عوامل اثربخش بر مسئله را ذکر کنید.
-2 به پیامدهای مسئله و خطرات ناشی از آن استعاره کنید؟
-3 چرا انجام پژوهش مورد نظر لازم است و با توضیح و ارائه راه حل، اهمیت موضوع طرح و ضرورت آن را توجیه نمایید.
نکته: بلافاصله پس از بیان مسئله باید تمامی مخففها و اصطلاحات و منابع مورد استفاده در پاورقی توضیح داده و اثر شوند.
بررسی متون (منابع)و ادب تحقیق
در بررسی متون با احاله به سمت کتب، مجلات داخلی و خارجی، تماس با سایر محققین و استفاده از بانکهای الکترونیک داخلی و خارجی میتوان مروری بر مطالعات سایر محققین در زمینه کار خود یا مشابه آن داشت و با مطالعه آنها از تجربیات و نتایج به دست آمده استفاده کرد و از متدولوژی طرح، روشهای نمونهگیری و تحلیلهای آماری آنها برای تحقق انجام یک تحقیق مفید و درست بهره برد.
نکته: در پایان این قسمت نیز ذکر منبعها ضروری است (حداقل 3 منبع).
اهداف، سئوالات، فرضیات (با تدقیق به موضوع پژوهش)
اهداف یک پروژه تحقیقاتی اجمال آنچه که باید با اجرا مطالعه به آن برسیم را بیان می کند.
1ـ هدف کلی
آنچه را که مطالعه به سمت کوه طور کلی به آن دست خواهد یافت، هدف کلی میگویند. هدف کلی در واقع همان عنوان مطالعه است با این تفاوت که با لغتهای برازنده اندازهگیری مثل «تعیین یا شناخت» که معنی و کاربرد دقیق و واضحتری دارند، شروع می شود.
مثال: عنوان موضوع: بررسی میزان شیوع کیست هیداتیک باب جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385.
آماج کلی: مانند تعیین میزان نرخ تکفل باب جمعیت استان کردستان در سال 1385.
2ـ اهداف اختصاصی (ویژه یا جزیی): این اهداف باید واقعبینانه مطرح شود و به آنچه که مطالعه برای اسم آن طرحریزی شده متمرکز باشند.
اهداف جزئی در واقع جزئی از هدف کلی هستند و ار به خوبی تنظیم شوند، محقق را به طراحی آیین تحقیق و نحوه گردآوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر دادهها هدایت خواهند نمود.
هدف جزئی: نباید از قالب هدف کلی خارج شد و باید به جنبههای اساسی خواندن محدود باشد.
در اهداف جزئی بازهم باید از افعالی نظیر تعیین کردن، مقایسهکردن، اثباتکردن، محاسبهکردن و برقرارکردن استفاده کرد و از به کارگیری افعال ابهامآمیز نظیر فهمیدن، مطالعه کردن و اذعان کردن دوری نمود.
مثال: در مورد خواندن ارج تکفل که در هدف کلی مطرح شد، تعدادی از اهداف جزئی (اختصاصی) را میتوان چنین بیان کرد.
1ـ تعیین میزان فعل باب جمعیت استان کردستان بر حسب جمعیت روستایی و شهری.
2ـ تعیین میزان تکفل باب جمعیت استان کردستان حرف حسب میزان تحصیلات.
نکته: در اهداف جزئی (اختصاصی) معمولاً 2 سنخ هدف با توجه به نوع خواندن مطرح می شوند.
1- اهداف توصیفی: این اهداف معمولاً نرخ تکفل در شهر و روستا و میانگین نرخ در استان را میسنجد و نتیجه ثانیه معمولاً به صورت اعداد بیان می شود.
2ـ اهداف تحلیلی: این اهداف معمولاً تعیین بستگی یا مقایسه دو سوژه را میسنجد و نتیجه آن به صورت تحلیلی بیان می شود.
مثال: تعیین میانگین نرخ تکفل در جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385 (هدف توصیفی) ـ تعیین ارتباط بین نرخ تکفل و میزان تحصیلات باب جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385 (هدف تحلیلی)
3ـ اهداف کاربردی: معمولاً در بعضی از بررسیها هدف دیگری تحت آغاز هدف کاربردی نیز وجود دارد که در آن نحوه به کارگیری نتایج حاصل از بررسی تحقیقات را مشخص می کند و ساختار مشخصی ندارد.
نکته: ذکر این نکته لازم است که اهداف باید تمامی قسمتهای مسئله را آنچنان که تحت عنوان بیان مسئله آورده شده است، در برگیرد. اگر مسئله تحقیق حرف دقت کافی بیان شده باشد، تنظیم اهداف آسانتر خواهد بود.
ذکر سئوالات تحقیق و فرضیات
در یک مطالعه توصیفی اهداف توصیفی به سئوالات توصیفی تبدیل می شوند که معمولاً جواب آنها عدد است.
مثال: میزان نرخ فعل باب جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385 بر حسب جنس چقدر است؟ در یک خواندن تحلیلی اهداف تحلیلی به فرضیات تبدیل میشوند و یک فرضیه توضیح یا پیشگویی این مسئله است که چرا یک یا قید عامل، عوامل دیگر را تحت تأثیر قرار می دهند.
مثال: نرخ فعل باب جمعیت روستایی استان کردستان در افراد بیسواد بیشتر از افراد تحصیل کرده است.
بیان متغیرهای تحقیق و تعریف عملیاتی آنها
متغیرهای یک تحقیق بسیار مهم است و در واقع هسته اصلی یک تحقیق به رقم می رود. متغیرها در حقیقت دادههایی هستند که پژوهشگر در صدد جمعآوری و تحلیل است. به سمت کوه طور کلی، متغیرها به دو دسته اصلی کمی و کیفی تقسیم می شوند. مبنای این تقسیمبندی این است که متغیرهای کمی مقادیر مختلف به خود میگیرند و متغیرهای کیفی احوال جوراجور به خود میگیرند.
مثال: سن یک متغیر کمی است و جنس یک متغیر کیفی است.
متغیرهای کمی خویش به تاخت دسته تقسیم می شوند:
1ـ کمی گسسته: بین دو عدد اعشار نمیگیرد؛ مانند اندازه فرزندان.
2ـ کمی پیوسته: بین تاخت رقم بینهایت عدد و اعشار میتواند قرار گیرد؛ مانند قد بین 175 و 180 سانتیمتر.
متغیرهای کیفی نیز به 2 دسته تقسیم می شوند:
1ـ کیفی اسمی: برتری ترتیبی بین حالات مختلف متغیر وجود ندارد؛ بسان کالا یا شغل.
2ـ کیفی رتبهای: برتری ترتیبی بین احوال مختلف متغیر وجود دارد؛ مانند درجه بدخیمیها یا میزان تحصیلات.
مقیاسهای اندازهگیری متغیرها
گاهی در هنگام درج متغیرها یا در مدت تحلیل آماری، کمی بودن متغیر برای پژوهشگر مطلوب نیست و او مایل است که متغیر مربوط را به مقیاسی درآورد که تعداد کمتری مقدار یا حالت بپذیرد؛ مانندً تبدیل متغیر سن به گروههای سنی یک مثال معمول است.
به سمت کوه طور کلی، برای متغیرها چهارنوع مقیاس مختلف تعریف شده است که عبارتند از:
1ـ مقیاس نسبتی: دارای صفر واقعی هستند و فاصلهها مساویند؛ مانند قد، وزن.
2ـ مقیاس فاصلهای: دارای صفر قراردادی هستند و فاصلهها کاملاً قراردادی می شوند؛ مانند پایه حرارت.
3ـ مقیاس ترتیبی: در این مقیاس ترتیب مقادیر برازنده دید است؛ مانند وزن از کم به زیاد
4ـ مقیاس اسمی: باب این مقیاس نسبت مقادیر به هم، فواصل مقادیر و ترتیب آنها، هیچکدام مشخص نیست و هیچکدام به بازهم برتری ندارند و فقط کد یا شمارهای به آنها تعلق یافته است؛ مانند کد 5.
نکته: در ثبت متغیرهای کیفی فقط دو مقیاس رتبهای و اسمی