دیدگاه اسلام و اندیشه اقتصادى اسلام در مناسبت جهانیشدن اقتصاد نه
تنها مثبت، بلکه به سمت مثابة آرمانی است که پیوسته در جان و دل اولیا و پیروان این
مکتب ریشه داشته و دارد. یکپارچگى اقتصادی ملتهاى جوراجور در تمام جهان آرمان
اساسى انسان است. برای رسیدن به این آرمان، باید بر نقل و انتقال مستقلاً کالا،
انسانها، سرمایه و اطلاعات اعتماد و اتکا کرد.
ایجاد عایقها ساختگى، عزب باعث عقیم ماندن آرمان رسیدن به وحدت بشر و افزایش رفاه
همگانى است. با این همه، باب صورتى که عدالت تأمین شود، یکپارچگى پایدار هم
مىتواند تحقق یابد. وقتی پای انصاف باب میان نباشد، به رغم پیشرفت، ابتدا ممکن است
یکپارچگى پدید آید، اما پشت از آنکه ملتها پى ببرند که مزایا و دستآوردهاى یکپارچگى
بهطور منصفانه توزیع نمىشود، طرح یکپارچگى نقش بر آب خواهد شد.
دکترین عدالت مهدوی
ضمن تبیین شاخصهای عدالت، احکام اسلام را در زمینة رویش اقتصادی پایدار و عادلانه
به سمت مردم شیفتة انصاف اعلام میدارد و تحقق این احکام را در سطوح ملی، منطقهای و
جهانی ضامن آسایش و خوشبختی همگان میداند. براساس آموزه های قرآنی، اقتصاد به
معنای مدیریت تولید، توزیع و مصرف ثروت و دانش دخل و امرار و هزینه، از اهمیت و
جایگاه مهم و اساسی بهرهمند است برایچه که اقتصاد و ثروت، مایه قوام جامعه است.
(نساء، آیه 5) این قوام وجود داشتن سرمایه و تمکن برای جامعه به این معناست که یکی از
ستون های اصلی اجتماع راتشکیل می دهد؛ چرا که جامعه به آلبوم ای از افراد انسانی گفته
می شود که به سمت آماج دست یابی به امنیت، آرامش و آسایش در کنار هم گرد آمده اند و هر
یک با گذشت از برخی از حقوق و اتخاذ نقشی اجتماعی، مسئولیتی را به تقبل می گیرد تا
این مهم و اهداف اجرا یابد