نظریه آسیب پذیری شناختی (نظریه شناختی بک، تئوری ناامیدی، آفت پذیری شناختی تراکنشی مدل استرس) بیان می آهسته که افرادی که دارای آفت پذیری شناختی با نشانه های افسردگی (نظام های باور بر از دست دادن، شکست، و بی ارزشی تاکید دارند) هستند ، بیشتر احتمال ابتلا به علائم افسردگی پس از وقوع یک رویداد منفی زندگی را دارند نسبت به افرادی که آفت پذیری شناختی ندارند. یکی از عملکردهای این شناخت منفی انگیزه تفاسیر بدخواهانه از حوادث ، در نتیجه نمایش بیش از حد بدبینانه از خود ، جهان و آینده و بنابراین به توسعه علائم افسردگی منجر می شود. این پایان نامه مطالعاتی مورد بررسی قرار داده است نظریه آفت پذیری شناختی غالب که توسعه علائم افسردگی در نوجوانان را ایضاح می دهد. حرف برابر همه سه نظریه اندیشه می شود که افرادی با سطح بالاتر آسیب پذیری شناختی فرض می شوند که ارائه می دهند الگوهای منفی تفکر باب پاسخ به یک اتفاق منفی که ممکن است با علائم افسردگی توسعه یافته ای آمیخته باشد. هر سه تئوری فرض باده کنند که آسیب پذیری شناختی نشان دهنده یک زنجیره با برخی از افراد که در سطحها بالاتری از آسیب پذیری شناختی نسبت به دیگران فرض می شوند باده باشد. همچنانکه، رویدادهای منفی بهترین مفهوم هستند باب ادامه یک زنجیره حرف برخی از رویدادهای منفی که از اهمیت بیشتری برخوردارند(به عنوان مثال، طلاق والدین، حاصل ضعیف تحصیلی). بر اساس این دیدگاه ،افراد دارای سطح بالاتر آسیب پذیری شناختی باید کمتر به دنبال حوادث منفی استرس زا از شروع علائم افسردگی باشند.