داستان آنا کارِنینا دارای شخصیت اولِ واحدی نیست. با دیدن آوازه آنا کارنینا، این اندیشه ایجاد میشود که این داستان حتماً بهکلّی دربارهٔ اوست، اما درواقع اینگونه نیست؛ درحالیکه شاید بیش از نیمی از داستان دربارهٔ او باشد، بقیهٔ داستان دربارهٔ فردی به نام «لوین» است که البته این دو شخصیت در داستان رابطهٔ دورادوری با هم دارند. بهعبارتی، آنا کارِنینا خواهرِ دوستِ لوین است.در طولِ داستان، این دو سجیه تنها یک بار و در اواخرِ داستان با هم روبهرو میشوند. پس، درحقیقت این رمان فقط به سمت تعیش آنا کارِنینا اشاره ندارد و در آن به زندگی و افکار شخصیتهای دیگرِ داستان نیز پرداخته شدهاست. آنا آوازه این زن است و کارِنین آوازه شوهرِ اوست، و او بهمناسبت نام شوهرش آنا کارِنینا (مؤنثِ «کارِنین») نامیده میشود.
تولستوی در نوشتن این داستان سعی داشته برخی افکار خود را باب شکل دیالوگهای متن به خواننده القاء کند و او را به تفکر وادارد. باب بعضی قسمتهای داستان، تولستوی دربارهٔ شیوههای بهبود کشاورزی الا آموزش سخن گفته که نشاندهندهٔ اطلاعات وسیع نویسنده در این زمینههاست. حتماً بیان این دادهها و افکار، گاهی باعت شده داستان از موضوع اصلی خارج و خستهکننده شود؛ بهویژه وقتی که در داستان صحبت از کشاورزی است. یکی از بارزترین جلوههای بروز اندیشههای این نویسنده در داستان، قسمتهایی است که او افکار مذهبیِ خویش را در قالب افکار شخصیت مهم داستان، یعنی لوین، آوردهاست.
حکایت از اینجا آغاز میشود که زن و شوهری به نامهای استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند. آنا کارِنینا خواهر استپان آرکادیچ است و از سنپترزبورگ به خانهٔ برادرش ــ که باب مسکو است ــ میآید و اختلاف زن و شوهر را حل میکند و حضورش باب مسکو باعث به وجود آمدن ماجراهای اصلیِ داستان میشود... باب داستان، فضای اشرافیِ آن روزگار آمر است؛ زمانی که پرنسها و کنتها دارای مقامی والا در جامعه بودند، و آداب و رسوم اشرافیت و نجیبزادگی بر داستان حاکم است. باب کل حکایت روندی نرم و دلنشین دارد و به عقیدهٔ بعضی فضای خشک داستان جنگ و صلح بر آناکارنینا حاکم نیست. این داستان، که درونمایهای عاشقانه ـ اجتماعی دارد، بعد از تذکره و صلح ، بزرگترین اثر تولستوی، این نویسندهٔ بزرگ روسی به رقم میرود.
لازم به ذکر است فایل به چهره صوتی و پی دی اف می باشد