مارک توین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در ثغر ایالت میسوری آمریکا در روستای فلوریدا با کلبههای چوبی پراکنده به سمت آفاق آمد. پدرش حاکم بهر و تاجری کوچک و اصالتاً اهل ویرجینیا حیات که در کنتاکی آموزش حقوق خوانده و در نیز جا به جین همپتون موخرمایی برخورده و با او ازدواج کردهبود. باب ۱۲سالگی پدرش فوت کرد و سمیوئل مجبور شد در چاپخانههای بومی پادویی کند و بعد در روزنامهای که برادرش اوریون دایر کردهبود، آغاز حروفچین و آنگاه چاپچی شد. صفحاتی از روزنامه به مقالهها طنزآمیز اختصاص داشت که سمیوئل آنها را مینوشت و با امضای عجیبغریب چاپ میکرد. در ۱۸ سالگی به سنت لوئیس بزرگ ترین آبادی ایالت میسوری رفت. سپس به نیویورک رفت و مدت کوتاهی در چاپخانههای کوچک پیشه کرد. در طی ۲-۳ سال به سمت شهرهای جوراجور میرفت و در آنجا حروفچینی میکرد. وی سفر نافرجامی به سمت آمریکای جنوبی داشت. از ۱۸۵۷ حرف ۱۸۶۴ راکب بر کشتی بخار بر میسیسیپی جابجایی میکرد. در ۱۸۵۹ مجوز ناخدایی کشتی گرفت و در این آن حرف امضاهای مختلف برای مجلات مقالههای طنز مینوشت. باب جنگ اندرونی آمریکا نقش کوچکی را برعهده گرفت. باب سال ۱۸۶۶ با آلتا کالیفرنیابرجستهترین جریده باختر قراردادی به این مضمون امضا کرد: خبرنگار سیار بدون محدودیت مکان و زمان و سمت که دور کره زمین میگردد و ضمن سفر گزارش مینویسد.
با اولیوه لنگدن دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک پس از مغازلات بسیار ازدواج کرد. باب بیست سال بین ۱۸۷۵ و ۱۸۹۴ شادترین و ثروتمندترین نویسنده حیات و بهترین کتابهایش را در این مدت نوشت. اما باب نیمه دهه ۱۸۹۰ اندوه و ناکامی روزافزونی نصیبش شد. بنت جوانش سوزی وقتی پدر و مادرش باب خارج بودند مرد. خانم کلمنز که سالها آهمند حیات از دنیا رفت و کوچکترین دخترش ناگهان در شب کریسمس فوت کرد. در ۱۹۰۶ انشای سرگذشتش را ابتدا کرد. ۱۵ سال آخر عمرش را با تحریر کتابهای جدّی و چند کتاب طنز گذراند. کلمنز آوازه انگ توین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات مینوشت بهعنوان ادای دِین گرفت و در تمام کارهای طنزش از این عنوان استفاده کرد.