این کتاب تمام داستان ها و دستنوشته های کافکا به سمت جز 3 رمان او را شامل می شود .
کلا بس آشوب اور و مشوش کننده است داستانهاش . بعد از خوندنشون ادم هنوز ذهنش گلاویز و مشوش هست .
راستش من از خیلی از داستانهاش سر در نمی اوردم و بعضی هاش بازهم که نصف بود ....... ظاهرا اغلب کارهای کافکا نیمه کاره بوده و وصیت کرده بوده بعد از مرگش پایمال بشوند که دوستش به این وصیت عمل نمی کنه .
اما بعضی از داستان ها بازهم خیلی جمیل بود . من خودم از حکایت های کیفرگاه ، گزارشی به فرهنگستان ، گراکوس دامگستر و هنرمند گرسنگی خیلی خوشم اومد . اثر کوتاهش راجع به سمت افسانه پرومتئوس هم جالب بود . لیک کاملا ادم را اشفته باده کنه داستان هاش نمی دونم چرا . یعنی من موقع خوندن کتاب خیلی غمگین و آشفته بودم . و لی واقعا محیطی که باده ساخت هم درداور بود هم التذاذ بخش . اصلا بی خیال نمی تونم بگویم چه حسی داشتم
ظاهرا اب بس مستبد و رعب انگیزی داشته و همین محیط خفقان و وحشت باعث شده بعد هم سبک داستان هاش اینقدر سیاه و تنها و دلهره اور باشند . البته ظاهرا 3 پاس هم آهنگ ازدواج می کنه که هر 3 مورد ناموفق بودند و خوب لابد این هم توی روحیه اش تاثیر داشته .
قسمت جمال از تذکره
هیچ پلی همین که زده شد ، بدون فرو ریختن نمی تواند از پل بودن دست بکشد .