موضوع تحقیق : رابطه ی علم و دین
فهرست مطالب:
3_.......................................................................................................چکیده
4_...................................................................................................چیستی دین
5_..................................................................................................چیستی علم
8_................................................................................نسبت های ممکن میان علم و بدهی
9_............................................................................................تعارض علم و بدهی
9_.................................................................................................اقسام تعارض
12_..........................................................................................گونه های اختلاف
19_............................................................................................تفارق علم و دین
23_............................................................................................تعاضد علم و بدهی
30_.......................................................................................................منابع
امعان قدیمی نسبت میان «عقل و دین» و تعامل بین
داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزة هر یک از این دو مقوله ، از دیر زمان
توجه فیلسوفان و متألهان ادیان مختلف را به خود احضاریه کرده است. این مسأله از مسایل
بااهمیت باب عرصة دین پژوهی به شمار می آید، به گونه ای که پهنة تاریخ ادیان را می توان
صحنة حرف وگوها و مباحثات مستمر عقل و بدهی قلمداد کرد که سابقة چهرة جدید آن تحت
عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی باده رسد .
بررسی قدیمی انتساب میان «عقل و دین» و تعامل بین
داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزة تمام یک از این دو باب ، از دیر زمان
توجه فیلسوفان و متألهان ادیان مختلف را به سمت خویش جلب کرده است. این مسأله از مسایل
مهم باب عرصة دین پژوهی به رقم می آید، به گونه ای که پهنة تاریخ ادیان را می توان
صحنة گفت وگوها و مباحثات مستمر عقل و بدهی قلمداد کرد که سابقة چهرة جدید آن تحت
عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی باده رسد .
سؤال اصلی باب عصر احداث علم جدید این است که به
هنگام وقوع ناسازگاری میان علم و آنچه محصول وحی ایزدی است، چه باید کرد؟ این بحث
به دلیل اهمیتش، اندیشمندان بسیاری را حرف گرایش های متفاوت به خود مشغول ساخت. عده
ایا حرف ابراز رابطة خصمانه میان علم و دین کوشیدند تا آن دو را ناسازگار جلوه دهند،
تا جایی که «برتراند راسل» این ناسازگاری را در گوهر علم و اصل دین دانست. در
برابر ، برخی از فیلسوفان و متکلمان و افزون از همه ، کسانی که هم مهر دین بر دل
داشتند و هم اهتمام بهمنماه به علم ، سعی کردند تا تحمل و انطباق یافته های علمی را
حرف تعالیم الهام به اثبات رسانند. از سوی دیگر، کسانی بسان «کانت» و
«اگزیستانسیالیست ها» و طرفداران نظریه تجزیه شفاهی ، ساز جدایی مطلق علم و دین را
نواختند.
در این نوشتار ، پس از ایضاح مفهومها «علم » و «دین»
و تاویل نسبتهای ممکن بین آنها ، رابطة علم و دین و کیفیت رفع تعارض آن دو از
تماشاگاه استاد مطهری( 1358-1299ش.) بیان شده است.
دین در کلمه به معانی مختلف، از تمام به معنای عبادت
، انقیاد، خضوع ، فرمانبرداری، اطاعت، تسلیم، بادافره و مکافات، شریعت، ملک، اسلام ،
توحید، ورع، امر و سیره، عادت و شأن، ذلت، برافروختگی و غلبه و استعلاء، رفعت و سلطان،
حساب، معصیت، آداب و قانون، آمده است. 1 کلمه «دین» با شکل های جوراجور ، 92 بار در
کتابالله کریم آمده که غالباً به مفهوم توحید و یگانگی ، حکم، اطاعت ، جزا و پاداش،
حسابرسی، خلق و شریعت است. 2
دین در اصطلاح نیز تعاریف گوناگونی دارد؛ چاه آنکه
دین از مفاهیم ماهوی تلف تا بتوان تعریفی باطنی از آن ارائه کرد. آموزگار مطهری با
تاویل سه جهان بینی علمی ، فلسفی و دینی باب تفسیر انسان از جهان، دین و مذهب را به
یک معنا گرفته و باب اسم محتوای دین و چیستی آن ، از جهان بینی شروع می کند. وی
آفاق بینی را « شناخت» ؛ یعنی نوعی بینش ژرف درباره جهان که حیوانات فاقد آنند،
دانسته و آدم را بر خلاف حیوانات که فقط جهان را احساس می کنند معاشر توانایی
تفسیر جهان می داند و معتقد است همة دین ها ، رسم ها و مکتب ها و فلسفه های
مدنی ، به یک سنخ جهان بینی متکی بوده، به گونه ای که بایدها و نبایدها را تعیین
می آهسته و مسؤولیت هایی را به بود می آورد. پس جهان بینی زیرساز و تکیه گاه فکری
آموزشگاه به شمار باده رود3 و جهان بینی مذهبی شامل جهان بینی علمی و فلسفی است ، مضاف
بر اینکه از قداست(احترام معنوی و حرمت) نیز برخوردار است.4
باید پذیرفت که تعریف دین اگر ممتنع نباشد، دشوار
است؛ زیرا بدهی مظهر ای پیچیده و برخوردار از ابعاد متنوع است. از این چهره می توان
با رویکردهای جوراجور پدیدارشناسانه (Phenomenological)، روان شناسانه(Psychological)، اجتماع شناسانه (Sociological)، آفرینش گرایانه (Nat
uralistic)و …بدهی را تعریف کرد. اما همگی این تعاریف یا شامل اغیارند یا جامع
افراد نیستند یا یکسونگرانه اند و یا با خوش پوز و بد بینی آمیخته اند. «جان هیک»
می گوید: تمام این تعاریف به نوعی «برساخته» اند؛ یعنی ابتدا در تماشا می گیرند که
این تعبیر چاه معنایی باید داشته باشد، سپس همان را به صورت یک تعریف بر آن بار می
کنند.5 حاصل آنکه، باب تماس با اینگونه مفاهیم انتزاعی تنها باید مراد خود را از
آن تاویل کرد. مراد از «دین» در این نوشتار، آلبوم آموزشوپرورش برآمده از گزاره های دینی
و مذهبی است. منظور از گزاره های دینی و صفت همان آموزشوپرورش و حقایق منزل از طریق
وحی است که از جاده کتاب و آداب به ما رسیده و شامل جهان بینی ، هستی شناسی، عقاید،
احکام، خصلت و امثال آن می شود .
چیستی بیرق
کلمة «علم» به سمت معناها متفاوتی به کار برده می شود.
گاهی « علم» را به معنای مطلق دانایی، دانش و معرفت به پیشه می برند. به این معنا،
علم تمام یافته های آدمیت دربارة خود و جهان اطراف اوست که شامل «علوم مفهومی» و
«علوم عبارت ای» اعم از حقیقی و اعتباری می شود. مطابق این معنا، اخلاق، دین،
عرفان، تاریخ، سیاست، نجوم، فقه، بلاغت و لغت ، همه علم اند. باب اینجا علم معادل
Knowledge است و باب برابر « جهل » قرار باده گیرد. در این
کاربرد، علوم عملی و نظری، حضوری و اکتسابی تمام به طور یکسان علم خوانده می شوند. به
نمودار زیر توجه شود:
حضوری
علم تصور
حصولی اعتباری
تصدیق متا فیزیکال
باطنی علمی
غیر متافیزیکال
غیر علمی
فهرست
ژرفترین سپاس ها ............................................................................ 3
تعریف های فدرالیسم ...................................................................... 4
معناها جوراجور فدرالیسم ..............................................................4 فدرالیسم وانجمن های ایالتی درایران ............................................. 7
گفتگوی آقای" ناصر ایرانپور" ....................................................... 30
اوضاع فدرال باب آلمان .................................................................. 32
نگاهی کوتاه تاریخی به تحولات عراق ........................................... 37
سخن آخر ....................................................................................... 45
تعریف های فدرالیسم
معذلک فدرالیسم نیز مانند دموکراسی بر مجموعه ایا از اصول امین است. فدرالیسم استدلال و دبیر است در قبال"دیگران" و جامعه و شکلی است از پیچیدگی مختلف سازماندهی مدنی 1.
زمین مسابقه ادا و کارکرد فدرالیسم وسیع است:
20کشور فدرال بر 51.82% خاک آفاق امارت می کنندو نماینده ی 39. 58% مردم دنیا هستند2.
فدرالیسم گونه ای جستجو است در حوزه سازماندهی اجتماعی-سیاسی از بهر پیدا کردن راه حلی شایسته.
معناها مختلف فدرالیسم:
- بعضی آن را به عنوان راه حلی برای تعیش دسته جمعی در جامعه ای معینبا وجود اختلافات عمیقی که ممکن است وجود داشته باشد. به تماشا آنان فدرالیسم راه حل سومی است بین جهانی اجرا کردن ناشی از توسعه ی تکنولوژی و تعلق خاطر به فرهنگ ملی.
- گروهی دیگر, فدرالیسم را باعث ایا برای تسلط گروه غنی ترو یا دارای تعداد بیشتر را در زیر ظاهری فریبنده پنهان میکند .
- برای برخی دیگر روشی است بر ضد تمرکز قدرت و اصلاح دادن ثانیه با سیاستی مردمی.
در ابتدا به نظر می رسد که فدرالیسم مفهومی همگان است که گروهی از نهادها وسازمان های دیپلماتیک و اجتماعی را در برمیگیرد حال آنکه برای ادراک معنای صحیح این واژه باید میدان تحقیق را محدود کرد. فدرالیسم راباید با اجرا رژیم های فدرال وتئوری هایی که برای تجزیه و تحلیل ثانیه وجود دارد سنجید.
اگر چه اتحادیه ی شهرهای یونان آغازین تجربه ی شناخته شده درباب ی فدرالیسم است این واژه در فرهنگ یونان قدیم بود نداشته است زیرا این انجمن ها اجتماعی را تشکیل می دادند که براساسLe Foedus (ریشه ی لغت ی فدرالیسم)استوار بود, یعنی قراردادی بین شهرهای مستقل برای رسیدن به هدفی مشترک در مسائل دیپلماتیک , نظامی و حتی ورزشی.
باب قرون وسطی, شکل اولیهی فدرالیسم با برقراری سلسله مراتبی بین حاکمیت های مختلف به وجود آمد والگوی اقبال های فدرال بعدی شد. در آن دوران امپراطوری فئودال حداکثر اختیارات را به فئودال ها و شهرهای آزاد مستقل می دادند و از بهر زمین داران و یا اعیان وابسته به زمین اختیارات کمی قائل می شدند.
در سدهی16 میلادی,برای آغازین پاس به تشریحی جامع از فدرالیسم توسط " یوهانس آلتوزیوس 2 "(1562-1638) بر می خوریم. تئوری او دربارهی دولت چنین بود که ساختار آل مراتبی فئودالی دولت را باید براساس بر قانون اساسی تدوین کرد به سمت طوریکه بر پایهء خویش مختاری و آزادی عمل بنا شود.
مونتسکو (1689-1755) از دیگر متفکران ارجمند , معتقد بود :
" این شکل از امارت بند است از قراردادی که به وسیلهء آن چند گروه سیاسی توافق می کنند تا به سمت شهروندان دولت بزرگ تر که می خواهند آن را تشکیل دهند تبادل شوند . این اجتماع تازه مرکب ازجوامع مختلفی است که امکانپذیر است با الحاق دیگر جوامع به آن گسترش آشکار کنند. "3
امانوئل کانت , فیلسوف ارجمند آلمانی , (1724-1804) اعتقاد داشت که وجود فدرالیسم از بهر بر پایی "صلح" یعنی عدم وقوع هر گونه تذکره است. وی معتقد بود آنچه حقوق آشکار المللی خوانده می شود براساس حاکمیت مطلق دولت