تذکره حاضر به امعان موضوعی دیدگاه های معنوی حافظ باده پردازد، نویسنده در این خصوص آورده است : «در این کتاب به صورت موضوعی دیدگاه های لسان الغیب ، اسم شیرازی را بررسی کرده ام و به سمت تشریح موضوعاتی چون «زهد» و «می» در دیدگاه این تصنیفسرا بزرگ اداشده ام.»
این ایز باب سی فصل تنظیم شده است که فصل اول آن نگاهی دارد به سمت حسن پرستی از دیدگاه حافظ . در این فصل کلمات و موضوعاتی نظیر : خال ، رابطه ی عشق و جمال و نشانه های جمال پرستی ، مورد استعاره قرار باده گیرد .
منشأ لطافت اشعار اسم ، ادراک زیبایی در دایرهی آفرینش است، وی زمانی به یافته های خود اعتماد میکند که قرآن کریم را راهنمای خویش قرار می دهد .
اسم در شیوه ی غزل سرایی، گوی سبقت را از تمام ی معاصران و پیشینیان ربوده و استیل عرفانی را در غزل به اوج خود رسانده است . علاوه بر این که اسرار فصاحت و بلاغت به غزلیات او حضور ای خاص بخشیده است ، صنایع بدیعی ، تشبیه، اشاره و پندار از محسنات معنوی اشعار او به شمار می آید. به سمت اختصاصی با استفاده از قدرت خیال انگیزی آنچنان در عرصه ی معرفت هنر نمایی باده کند که صاحبان اندیشه و ادب و غواصان اقیانوس معرفت را به آشفتگی وا می دارد و خود مدعی است که کسی بسان او عروسان معانی را از سراپرده ی اسرار صید نکرده است .
اسم معتقد است عشق برای تحصیل حسن و حسن پیش از عشق بوده است و در واقع عشق برای تأسیس جمال آمده است و حق برتری حرف تجلی خود در قدم اول ، عشق آفرینی کرد. دلباخته با دیدن حسن یار هر لحظه جانش قوی تر می شود. دلباخته هر لحظه که جمال یار را می بیند، دلش بریده می گردد. نویسنده باب این اقبال به داستانی از یوسف که در قرآن آمده است اشاره می کند: هنگامی که (همسر عزیز) از اندیشه آنها با خبر شد، به سمت سراغشان فرستاد و از آنها دعوت کرد و برای آنها پشتی (گرانبها و مجلس حرف شکوهی) فراهم ساخت و به دست هر کدام ، چاقویی (برای فعل میوه) انصاف و در این موقع به سمت یوسف گفت وارد انجمن آنان شو، هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را انبوه ارجمند و زیبا شمردند و (بی توجه) دست های خود را بریدند و گفتند: منزه است آفریدگار ! این جبرئیل ایا بزرگوار است. حافظ استغنا و زیبایی را حرف این غزل تمام کرد:
که بندد جانب وصل از حسن شاهی که با خود عشق بسازد ابدی
ندیم و مطرب و ایاغچی همه اوست خیال ماء و گل در ره بهانه