گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

اسرار قصر اپستین


» :: اسرار قصر اپستین
الکساندر دوما رمان ­نویس و نمایش عریضه‌نگار فرانسوی بود که به او اسم «سلطان پاریس» را داده بودند. دوما به خاطر رمان‌های ماجراجویانه فراوانش یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسه به شمار می‌رود. بسیاری از رمان‌های او، از قبیل «کنت مونت کریستو»، «سه تفنگدار»، «بیست سال بعد» و «ویکنت دوبراژلون» رمان‌هایی دنباله دار و سریالی هستند. او علاوه بر رمان‌نویسی، مقاله‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و گزارشگر پرتوانی بود.
داستانی اطراف اسطوره قصر اپستین(واقع در شمال غربی فرانکفورت آلمان) و در نزدیکی شهر کنونی «تونوس». در هاله ای از پرتو ماوراالطبیعه، صحنه هایی قید تکان دهنده از رویارویی عشق و فداکاری و تواضع حرف بددلی و کبر و تفاخر ، که جولانگاهشان قصر اپستین است، همچون پرده‌ی سینما در جلو دیدگان اسم رژه می روند.

ژوزف بالسامو(مجموعه 3 جلدی)


» :: ژوزف بالسامو(مجموعه 3 جلدی)
ژوزف بالسامو (به فرانسوی: Joseph Balsamo) آوازه کتابی است اثر الکساندر دوما نویسندهٔ اهل فرانسه که در ایران در سه بشره حرف ترجمه ذبیح الله منصوری افست انتشارات گوتنبرگ صفت شده‌است. این کتاب یکی از آثار اسمی ادبی جهان است.

این کتاب در حقیقت مقدمه‌ای است بر تذکره غرش توفان اثر همین نویسنده. در تذکره ژوزف بالسامو و کتاب غرش توفان اسم با دلایل، روند و چگونگی توفیق اغتشاش فرانسه انیس می‌شود.


عشق و خیانت


» :: عشق و خیانت
در این داستان هیجان انگیز مثال عشقی کور هستیم که به بدعهدی و انهدام می انجامد. املت برای رسیدن به اسم اش از خون، پلی می سازد که فروریختنی است. این نکته که قلب های سنگی نمی توانند عشق را درک کنند قابل تأمّل است. تعشق ،انسان را کور می آهسته و عقل را می کشد چنان که در این داستان، املت محبت های صمیمی ترین دوستش را پنهان باده انگارد و وی را ناجوان مردانه می کشد . شاید بتوان استنباط کرد که سولتانتا یا سلطنت ، نماد عشق است و ورکوسکی تمثیل عقل و داستان، رودررویی این دو.

دانلود رمان احتمال


» :: دانلود رمان احتمال
خود در این واگن بدون تو به کجا در سفرم / باورت میشود از مقصد خود بی خبرم؟
شیشه بارد قطار از دو جانب خیس شده است / نم نم باران و دوتا چشم ترم
قرص مسکن اثرش رفته و من / شده ام یک من بی تو که پر از الم سرم
گجسته بی تو برای‌چه عقربه ها کند شدند؟ / نکند آگاه است عقربه هم منتظرم
تق تق ریل قطار و من بدون حوصله که / ازپاافتاده خسته ام از هرچه که هست دور و برم
بی خیال من و خوشحال، کجا بنشستی؟ / که بر این صندلی پوچ تو باده نگرم
به‌ازا حرف همسفرم این چمدان شده است / جانشین تو شده! مسخره است در نظرم
این بااهمیت نیست کجا آخر الفبا است و فقط / میروم دور شوم تا که نیابی اثرم