گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

کتاب نفسی مملو از آرامش


» :: کتاب نفسی مملو از آرامش

حکایت امراء و شوهری که تازه ازدواج کرده اند با همدیگر به مسافرت یک روزه ای رفتند.... نوشته حامد احمدی ...

زن پرسید: - آدرسو بلدی؟ می خوای بهادر آغوش از یکی سوال کنیم؟ وایسا از اون مغازه ها یا از اون تعمیرکاره استفهام کن. مرد گفت: * نه، آدرسو بلدم. خواب که بودی از یکی سوال کردم. زن تعجب کرد و دوباره پرسید: - تو واقعاً از کسی استفهام کردی؟؟ ! * آره، از اون ماشین داری که این هندوانه رو ازش خریدم! بعد هندوانه ی پشت صندلی را نشان داد. فکر کردی شوخی کردم؟ یه خانه حرف بیست دقیقه ی دیگه می رسیم. کنگاور شهر خیلی بزرگی نیست. تو گوگل ارث که با هم دیده بودیم...