محمود معظمی روزی در بعد بین تاخت پرواز در شیکاگو، ناگهان به ذهنش طور کرد که به یک کتابفروشی خاص برود، در یکی از طبقات آن، در قفسه و ردیفی که نشانیهای آنها هم به او الهام شده بود، کتابی را بردارد و آن را ورق بزند و در صفحهای که روبهرویش باز خواهد شد، پاسخ پرسش خود را بیابد.
شاید تصور کنید که این جریان، یک ماجرای خیالی است و احتمالا در بهترین حالت، ستوده معظمی را صاحب یک ویژگی غیرعادی بدانید که میتواند به چنین مکاشفاتی دست یابد. لیک حقیقت اینجا است که نه تنها محمود معظمی، که هر انسانی دارای این ویژگیها است! در هماندیشی «چرا چشمها را باید شست؟» ، روال بستگی برقرار کردن با ناخودآگاه متعالیتان را خواهید آموخت، و یاد خواهید گرفت که چگونه میتوانید افکار و اندیشههای خود را در دنیای بیرون (در زندگیتان) متجلی سازید!