با فرمت exe.
پهنه اختیارات و جایگاه مصلحت...
پهنه اختیارات ولیّ فقیه و عالیترین مقام کشورهای دنیا و جایگاه مصلحت در نظامهای حقوقی جهان
عرف و مصلحت، از ضرورتهای زندگی اجتماعی و لازمه حیات انسانی ویکی از روشهای اداره روابط حقوقی و حفظ تفاهم و سازش با همنوعاناست. بدینلحاظ، حقوقی که از روابط و معاملات مردم تهیه و مبتنی حرف عرفو عادت و مصلحت عامه باشد، حقوق عرفی نامیده میشود. برخی، حقوق وقوانین عرفی را در مقابل قوانین الهی و شرعی معرفی میکنند. درحالیکه درمنابع اسلامی، عرف و مصلحت از جایگاه ویژهای برخوردار است و با اهدافشرعی و دینی، میان عرف در نظام حقوقی اسلام و سایر نظامهای حقوقی،تفکیک ایجاد میشود. بنابراین آخشیج عرف و مصلحت، در نظامهای گوناگونحقوقی از جایگاه ویژهای بهرهمند است.
نظام حقوقی کامن لاو(Common Law) مجموعهی از اصول و قوانین بهدستآمده از عرف است، که در سالهای پس از 1066. م در انگلستان ایجاد گردید.
نظامهای حقوقی که تا سال 1066. م در دادگاههای انگلستان ادا میشد،نظام حقوق عرفی کاملاً محلی حیات که توسط «دادگاههای بخش» اجرامیگردید. یعنی حرف حسب عرف تصمیم گرفته میشد که کدامیک از اصحابدعوا باید صحت گفتههای خود را حرف نوعی از ادله اثبات کند، ولی اندک اندکزمینهای برای ایجاد یک حقوق مشترک و هماهنگ در انگلستان فراهمآمد.
احکام وارده در شریعت را اصطلاحا“ به سمت دو دسته تقسیم میکنند :
مولوی و ارشادی .
احکام مولوی ، احکامی اند که به منظور تکلیف رسیده شده اند و مکلفان ـ هر کوه طور که هست ـ ملزم به اجرا ثانیه میباشند ، در تشریع آنها بیشتر جنبة تعبد و اطاعت و فرمانبرداری از دستورات مولا لحاظ شده است ، باب فعل انها ثواب و در ترکشان عقاب وجود دارد .
احکام ارشادی ، احکامی اند که صرفا“ به سمت منظور مصلحت خود مکلف وارد شده اند ، باب خصوص آنها تعبد ی نیست و حاوی اطاعت و معصیت نمی باشند ، در نتیجه ثواب و عقابی در پی ندارند . روشن است که تمامی احکام شرع بر اصل مصالح واقعیه وارد شده اند و هیچگاه تکلیف یا دستوری بری مصلحت اندیشی نداریم ، لکن نحوة انشاء حکم از پهلو مولا متفاوت است ، بنابراین باید دید که آیا حکم به آغاز دستور و فرمان صادر گردیده است تا در نتیجه مکلفان متعهد به اطاعت امر مولا و فرمانبرداری از آن باشند ، و یا انشاء حکم بعنوان مصلحت اندیشی صرف است و انجام ثانیه به سمت دستور عقل میباشد یعنی مسأله فرمانبری واطاعتی در کار نیست .
به عبارت دیگر اگر مولا حرف کرسی تشریع نشسته و فرمان داده باشد ، حکم صادر مولوی است و اگر دوستانه و بعنوان « انه احد العقلاء » دستور داده باشد حکم ارشادی محض است و د ر این مطلب بحثی نیست . آنچه جای جدال دارد ، شناسائی احکام ارشادی و جدا کردن آنها از احکام مولوی ( تکلیفی ) میباشد .