گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

گوگل مارکت

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

پریا قصه ی دخترای ننه دریا


» :: پریا افسانه ی دخترای ننه دریا

یکی حیات یکی نبود.
بجز خدا هیچی عدم
زیرِ این تاقِ کبود،
خیر ستاره
نه سرود.

 

عموصحرا، تُپُلی
با تاخت حرف لُپِ گُلی
خطوه و دستش کوچولو
زخم و روحش توامان
چپقش خالی و سرد
دلکش دریای درد،
دَرِ باغو بسّه بود
دَمِ باغ نشسّه بود:

 

«ــ عموصحرا! پسرات کو؟»
«ــ لبِ دریان پسرام.
دخترای ننه‌دریا رو خاطرخوان پسرام.
طفلیا، تنگِ غلاغ‌پر، پاکِشون
ازپاافتاده و مرده، بین
از سرِ مزرعه‌شون.
تنِشون خسّه‌ی پیشه
دلِشون مُرده‌ی زار
دسّاشون پینه‌تَرَک
لباساشون نمدک
پاهاشون لُخت و برهنه
کج‌کلاشون نمدی،
می‌شینن با دلِ آبخوری
لبِ اقیانوس سرِ سنگ.

 

طفلیا شب تا سحر گریه‌کنون
خوابو از چشمِ به‌دردوخته‌شون پس می‌رونن
توی دریایِ مرطوب
می‌ریزن اشکای شور
می‌خونن ــ آخ که چه دل‌دوز و چه دل‌سوز می‌خونن! ــ:

 

«ــ دخترای ننه‌دریا! کومه‌مون بارد و سیاس
چشِ امیدِمون اول به خدا، بعد به شماس.

 

کوره‌ها سرد شدن
سبزه‌ها زرد شدن
خنده‌ها درد شدن.

 

از سرِ تپه، شبا
شیهه‌ی اسبای گاری نمیاد،
از دلِ بیشه، غروب
چهچهِ سار و قناری نمیاد،

 

دیگه از شهرِ سرود
تک‌سواری نمیاد.

 

دیگه مهتاب نمیاد
کرمِ شب‌تاب نمیاد.
برکت از کومه ذهاب
رستم از شانومه رفت:

 

تو هوا وقتی که برق می‌جّه و بارون می‌کنه
کمونِ رنگه‌به‌رنگش دیگه بیرون نمیاد،
چهره زمین وقتی که دیب دنیارو پُرخون می‌کنه
سوارِ رخشِ قشنگش دیگه میدون نمیاد.

 

شبا شب نیس دیگه، یخدونِ غمه
عنکبوتای سیا شب تو هوا تار می‌تنه.

 

دیگه شب مرواری‌دوزون نمی‌شه
آسمون مثلِ قدیم شب‌ها چراغون نمی‌شه.
غصه‌ی کوچیکِ سردی مثِ دمع ــ
جای هر ستاره پرتوک می‌زنه،
سرِ هر شاخه‌ی خشک
از سحر تا دلِ شام جغده که هوهو می‌زنه.

 

دلا از غصه صفت
آخه پشت خونه‌ی آفتاب کجاس؟

 

قفله؟ وازش می‌کنیم!
قهره؟ نازش می‌کنیم!
می‌کِشیم منتِشو
می‌خریم همتِشو!

 

مگه زوره؟ به سمت خدا هیچکی به تاریکیِ شب بدن نمی‌ده
موشِ کورم که می‌گن دشمنِ نوره، به تیغِ تاریکی گردن نمی‌ده!

 

دخترای ننه‌دریا! چهره زمین عشق نموند
بس وخ سابق باروبندیلِشو بست خونه تکوند
دیگه فواد مثلِ ازلی عاشق و شیدا نمی‌شه
حرف کتابم دیگه اونجور چیزا پیدا نمی‌شه.

 

دنیا زندون شده: نه عشق، نه امید، خیر شور،
برهوتی شده دنیا که تا چِش پیشه می‌کنه مُرده‌س و گور.

 

نه امیدی ــ چه امیدی؟ به‌خدا حیفِ امید! ــ
نه چراغی ــ چه چراغی؟ چیزِ خوبی می‌شه دید؟ ــ
نه سلامی ــ چاه سلامی؟ همه خون‌تشنه‌ی هم! ــ
خیر نشاطی ــ چه نشاطی؟ مگه راهش می‌ده غم؟ ــ:

 

داش آکل، مردِ لوتی،
ته خندق تو قوتی!
توی باغِ بی‌بی‌جون
جم‌جمک، بلگِ خزون!

 

دیگه دِه مثلِ ازلی نیس که از آب دُر می‌گرفت
باغاش انگار باهارا از شکوفه گُر می‌گرفت:

 

آب به چشمه! حالا رعیت سرِ آب خون می‌کنه
واسه چهار چیکه‌ی آب، چل‌تا چهره بی‌جون می‌کنه.
نعشا می‌گندن و می‌پوسن و چلتوک می‌سوزه
پای دار، قاتلِ بی‌نوا همونجور تو هوا چِش می‌دوزه

 

ــ «چی می‌جوره تو هوا؟
رفته تو فکرِ خدا؟…»

 

ــ «نه برادر! حرف نخِ ابره که بارون بزنه
شالی از بر درآد، پوکِ نشا دون بزنه:
اگه بارون بزنه!
آخ! اگه بارون بزنه!».

 

دخترای ننه‌دریا! دلِمون سرد و سیاس
چِشِ امیدمون اول به سمت آفریدگار بعد به شماس.

 

اَزَتون پوستِ پیازی نمی‌خایم
خودِتون بسِمونین، بقچه جاهازی نمی‌خایم.
چادرِ یزدی و پاچین نداریم
زیرِ پامون حصیره، قالیچه و قارچین نداریم.

 

بذارین برکتِ جادوی شما
دِهِ ویرونه چهره آباد کنه
شبنمِ موی شما
جیگرِ تشنه‌مونو شاد اساس
ابتهاج از آرزو شما مَس شه همینجا بمونه
غم، بره گریه‌کنون، خونه‌ی غم جابمونه…»

 

 

پسرای عموصحرا، لبِ دریای کبود
زیرِ ابل و مه و دود
شبو از رازِ سیا پُر می‌کنن،
توی دریای نمور
می‌ریزن اشکای شور
کاسه‌ی دریارو پُردُر می‌کنن.

 

دخترای ننه‌دریا، تَهِ ماء
می‌شینن اندوه و خراب.

 

نیمه‌عُریون تنِشون
خزه‌ها پیرهنِشون
تنِشون هُرمِ سراب
خنده‌شون غُل‌غُلِ آب
لبِشون تُنگِ نمک
وصلِشون خنده‌ی شک
دلِشون دریای خون،
پای دیفارِ خزه
می‌خونن ضجه‌کنون:

 

«ــ پسرای عموصحرا لبِتون کاسه‌نبات
صدتا هجرون واسه یه وصلِ شما خمس و زکات!
اقیانوس از اشکِ شما ذوق شد و رفت
بختِمون از دَمِ در دور شد و رفت.
رازِ عشقو سرِ صحرا نریزین
اشکِتون شوره، تو دریا نریزین!
اگه ماء شور بشه، دریا به ارض دَس نمی‌ده
ننه‌دریام دیگه مارو به شما پشت نمی‌ده.
دیگه اونوَخ تا قیامت دلِ ما گنجِ غمه
اگه تا حیات داریم اشکریزی کنیم، باز کمه.
پرده زنبوریِ اقیانوس می‌شه بُرجِ غمِ‌مون
عشقِتون دق می‌شه، حرف رستاخیز می‌شه هم‌دَمِ‌مون!»

 

 

مگه دیفارِ خزه موش نداره؟
مگه موش گوش نداره؟ ــ

 

موشِ دیفار، ننه‌دریا چهره خبردار می‌کنه:
ننه‌دریا، کج و کوج
بددل و بی‌مزه و لجوج،
جادو در کار می‌کنه. ــ
تا صداشون نرسه
لبِ دریای خزه،
از لجِش، غیه‌کشون ابرا رو بیدار می‌کنه:

 

اسبای ابرِ سیا
تو هوا شیهه‌کشون،
بشکه‌ی خالیِ رعد
چهر بومِ آسمون.
آسمون، غرومب غرومب!
طبلِ آتیش، دودودومب!
نعره‌ی موجِ بلا
می‌ره تا عرشِ خدا؛
صخره‌ها از خوشی فریاد می‌زنن.
دخترا از دلِ آب داد می‌زنن:

 

«ــ پسرایِ عموصحرا!
دلِ ما پیشِ شماس.
نکنه فکر کنین
حقه زیرِ سرِ ماس:
ننه‌دریای حسود
کرده این آتش و دود!»

 

 

پسرا، حیف! که جز نعره و دل‌ریسه‌ی باد
ابداً صدای دیگه‌یی
به گوشاشون نمیاد! ــ
غمِشون سنگِ صبور
کج‌کلاشون نمدک
نگاشون خسته و دور
دلِشون غصه‌تَرَک،
تو سیاهی، صفیر و کور
گوش می‌دن به سمت موجِ بارد
می‌ریزن اشکای ذوق
توی دریای نمور…

 

 

جُم جُمَک برقِ بلا
طبلِ آتیش تو هوا!
خیزخیزک موجِ عبوس
تا دَمِ عرشِ خدا!
خیر اختر نه سرود
لبِ دریای حسود،
زیرِ این تاقِ کبود
بجز آفریدگار هیچی نبود
بجز آفریدگار هیچی نبود!


قصه های شیرین مثنوی مولوی


» :: قصه های شیرین مثنوی مولوی

  فصل های کتاب:

اسم خواربار فروش و طوطی
ارسلان دد وخرگوش باهوش
رجولیت که میخواست از دست عزراییل بگریزد
بازرگان وطوطی زیبایش
ماجرای نحوی و کشتیبان
شیر بی دم وشکم
حکایت ثانیه ناشنوا
لقمان و میوه ها
روستایی وگاوش
افسانه غریبی که به سمت دنبال مسکن میگشت
حکایت مردی که با خرس دوست شد
قصه ی اعرابی و ریگ باب جوال کردن
حکایت موش و شتر
بار زندگی
سالخورده و طبیب برنا
الی آخر…


20کتاب رمان منتخب بسیار جذاب


» :: 20کتاب رمان منتخب بسیار جذاب
لیست رمان های این پکیج عبارتند از:
11دقیقه، طعمه، عینک طلایی، کافکا، واکسی، بزم فرخنده، خواستگاری، خرمگس، معنای زندگی، استادان زندگی، کچل همزه، اقاجولو، اندره ژید، آن و بازدم، زنان بدون مدان، سوداگر، شما چیزی... ، 24ساعت در خواب و...، بحرالعلوم، آرش حجازی

از مطالعه رمان های این آلبوم قطعا التذاذ خواهید برد.

داستان باستان قصه های شاهنامه


» :: داستان باستان قصه های شاهنامه
دانلود تذکره داستان دیرین قصه های شاهنامه

دانلود کتاب بهترین قصه ها و افسانه های دنیا


» :: دانلود تذکره بهترین افسانه ها و افسانه های دنیا
دانلود کتاب بهترین افسانه ها و اسطوره های دنیا