به پشت بحران اعتباری سال 2007 در
سال 2008 و در نتیجه این بحران مالی در سطح بینالملل کشیده به استماع صدای خرد شدن
چرخهای اقتصادی کشورها و خانوارها بصورت کامل باب پایین بار فشار اقتصادی حاکم بر
اقتصاد تمام جهان گردید که به پیروی آن همزمان با ایجاد بحران و تبعات ناشی از آن
مباحث متعدد و بصورتی گسترده در محافل عمومی و جوامع حرفهای در بخش اقتصاد، درخصوص
صفت تسلط شرکتهای بزرگ با موضوعیت مدیریت ریسک مطرح گردید. بطوریکه فدراسیون
بینالمللی حسابداری (IFAC) در این
ارتباط به سوژه بحران مالی با این عبارت اشاره مینماید که "بحران مالی که
در سالهای اخیر دندههای اقتصاد را در زیر چرخهای خود خرد نموده است بنابراین از این
اتفاق میبایست درسهایی را آموخت که اهم آن عبارتند از ":
الف) آنچه به
آغاز یک موضوع مهم و برجسته بیتجربه از کالبدشکافی بحران مطرح میباشد این است که در
برخی از سازمانها به سمت ویژه مؤسسات مالی شیوهها و ساختارهای کنترل داخلی و مدیریت
ریسک در آنها بصورت ناقص اجرا شده و یا بالفعل شیوههای کنترلی بکار گرفته شده در
آنها بیتاثیر بوده است.
ب) عامل بااهمیت دوم
در آشفتگی صفت ذکرشده که دامنه گستردهتری داشته است به عنوان یکی دیگر از عوامل ایجاد
بحران مربوط به مرکزیت بیش از حد سازمانها به سمت اعمال کنترل نسبت به گزارشات مالی
خود باب دورههای پیش از بحران بوده است.