دانشمندان، فلاسفه وهوشمندان ومتفکران زیادی چون افلاطون، ارسطو، لوسیب، پروتاگوراسیها، رواقیون، شکـّاکیون، جبریگرایان نظریههایی را عرضه نمودهاند که با بروز رنسانس باب اروپا و پیدایش فکرعلمی میان انسانها، این قبیل نظریهها و تئوریها جنبه نسبتاً عملی بخود گرفت. باب ثانیه دوران که تکنولوژی استوار بر ملاحظات نظری عملی گردیده و با خصوصیات :
هماهنگی بین سرمایه انسانی ونیروی کار، تولید بیشتر، آیندهنگری، چنگ زدن به طبیعت ومنابع نهفته درآن به دستور برقراری نسبت حرف جهان طبیعی، علم را بعنوان افزار خودمطرح کرده بود، و نهایتاً رشد صنعت ازطریق بکارگیری قدرت آب و قدرت باد و روشهای جدید استفاده از قدرت حیوان همگی در فسخ بردگی و بنابراین باب ظهورعلم جدید بهر داشتند. با برخ کردن زنجیراسارت تفکرکلیسایی و رویکرد به تفکر تجربهگرایی ودخالت عقلانیت و تعیین حدودکاربردعقل درمسائلی حیات که مکاشفه بخش نهضت رنسانس در خوشبینی ، آگاهی شناسی تشخیص حقیقت و دستیابی به علم و معرفت، معرفی شده است.