رمان تعشق هرگز نمی میرد (بلندی های بادگیر) ( Love Never Dies ( Wuthering Heigts ، داستان عشق آتشناک ولی مشکلدار میان هیت کلیف و کترین ارنشاو است . و اینکه این عشق نافرجام چگونه آخر این دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به سمت نابودی میکشاند . هیت کلیف کولیزادهای است که موفق به سمت ازدواج با کاترین نمیشود و پس از مرگ کاترین به انتقامگیری روی میآورد . داستان افسانه عشق هرگز نمی میرد (بلندی های بادگیر) ( Love Never Dies ( Wuthering Heigts برای مسافری تشریح شده است و او آن را به اول شخص روایت میکند .
داستان این تعشق به سمت این صورت شکل می گیرد که : هیتکلیف پسری یتیم از خانواده ای کولی به سرپرستی مردی مهربان و ثروتمند درمی آید . بنت خانواده کاترین است که از نیز روز اول ارتباط خوبی با پسرک برقرار می کند اما پسر خانواده به شدت از او متنفر است . پس از ارتحال پدر او را به سمت عنوان کارگر در خانه قبول می کنند و جایگاهش را از او می گیرند . هیتکلیف و کاترین که دلباخته هم هستند با آزار های زیادی روبرو می شوند . اخوی کاترین اهتمام در جدا کردن آنها می گیرد و سرانجام کاترین تن به ازدواج با مردی ثروتمند می دهد . هیدکلیف حرف روحی زخم خورده و تمام تحقیر شده خانه را ترک می کند تا روزی به قصد انتقام برگردد و "بلندی های بادگیر" شکل می گیرد ...