ادبیات زنانه و مردانه
امراء رنجکشیده و کهن الگوها
در دهه هاى اخیر شاهد به چالش کشیده شدن پرتره زن ازسوى حامیان برابرى بوده
ایم، گاهى مناقشات دراین زمینه بالاگرفته و توجه مطبوعات را نیز احضاریه کرده
است.
مقالات و حتى کتابهایى باب باب نسوان به مثابه گروهى رنج کشیده یا دردناک بودن زنانگى اثر شده و زوایاى سنخ گونى عزیمت گاه مباحثى با محوریت زن شدند.
از
آنجا که متون کهن ـ چه تاریخى، چاه تربیتى و چاه ادبى ـ شاهد سلوک زن درتاریخ
بوده اند به سمت عنوان سندهایى خاموش موردتوجه قرارگرفتند.
ارواح نویسندگان اینجا و آنجا درمصاحبه هاى دراز و کوتاه احضارشده و تأدیب کشتند.
درکتابى (تاریخ مذکر) خواندم تنها زن ایرانى که درمتون فارسى حضور فعال دارد ام حسنک است که البته او بازهم درنهایت جگرآور بودن به گریه نکردن اکتفامى کند.
اما آیا به راستى جاده دیگرى براى تحقیق نمانده است؟