یکی از اعجاب های آفرینش، وجود اختلاف ها بین زنان و مردان است. بیولوژیست ها و بازجست گران، پس از بررسی و تحقیق های متعدد، به این نتیجه ید یافتند که رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان در پاره ای از صفت های اصلی به صورت ذاتی، با هم فرق داشته و تحت تاثیر جنسیت، به گونه ای متفاوت از یکدیگر، عمل می کنند. بخشی از تفاوت های مردان و زنان را به سمت صورت زیر می توان آغاز نمود:
* زنان تشریفات را دوست دارند.
* مردان کمتر تشریفاتی هستند.
* زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به سمت تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بصیرت و شهود از خود نشان می دهند.
* مردان، آماج گرا بوده و به سمت عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.
* زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند.
* مردان باب برابر نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند.
* ترس زنان بیشتر است تا برآشفتگی شان.
* مردان افزونتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.
* زنان تحمل بیشتری باب برابر رنج nadab[اسم جسمی نشان می دهند تا رنج روحی.
* مردان باب برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خویش نشان می دهند.
* زنان اهتمام دارند فرزندانشان، همواره رضا و راحت باشند.
* مردان، فرزندانشان را از بهر استقلال، مقابله با بیم و سختی ها آماده می سازند.
* مادر، همه فرزندان خود را به طور بهتقریب یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مقید به اطاعت و بروز استعداد نیست.
* پدران، فرزندانی را که از آنان پیشهها شنوی داشته و در قضا تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند.
* زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، جایگاه اجتماعی، شغلی و ... را در نظر می گیرند.
* مردان سریع خیس و راحت تر از زنان، درصدد پیوند با همسر مورد علاقه شان برمی آیند.
* در رخ زنان، اثنا گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است.
* مردان در اثنا اذن دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.
* زنان هنگامی که پندار های غم انگیز و ناراحت کننده ایا دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.
* مردان در برخورد با اذهان غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خویش را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.
* زنان در هنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسایل اسم را با عواطف و احساسات خود باب هم می آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود، بیشتر و قوی تر استفاده می کنند.
* مردان در هنگام گفت و شنود، گفتگو و بگومگوها، بدون اینکه عواطف و احساسات خویش را بروز دهند، می توانند خویشتن دار باشند، منطقی سخن بگویند و مستقل از احساسات خود عمل کنند.
* در پهنه زندگی اجتماعی، زنان افزونتر تساوی طلب هستند و همدردی، همدلی و ملاطفت بیشتری از خود نشان می دهند.
* در پهنه زندگی اجتماعی، مردان برتری طلب و جنگ جو بوده و برای برتری خود، بیشتر تلاش می کنند. مردان بیشتر از زنان، پرخاشگر و تعرضآمیز هستند و رفتار بحرانی و غیراخلاقی بیشتری از خود نشان می دهند.
* احساس موفقیت باب زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و اذعان قرار گیرند.
* مردان زمانی خود را موفق و ارجمند می دانند که به آماج هایشان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند.
* باب جریان زندگی، زنان، بیشتر به گذشته تدقیق می کنند و گوشه چشمی نیز به آینده دارند.
* مردان بیشتر به آتی تدقیق نشان می دهند و به راحتی می توانند گذشته را فراموش کنند.
* مسایل مالی و ثروت از تماشا زنان، بیحرکت و غیردینامیک هستند. زنان حرف محافظه کاری در حفظ و نگهداری آن باده کوشند و به طور کلی، بیشتر به نگه داری چیزهای موجود، دلبستگی دارند و نسبت به مردان کمتر ریسک می کنند.
* مسایل و ثروت از تماشا مردان، دینامیک و غیرایستا هستند. مردان همواره در جهت ازدیاد و کسب توفیق بیشتر، تلاش می کنند و به طور کلی، مردان فزونی طلب بوده و در جست و جوی پیروزی بیشترند و برای تحقق آرزوها و اهداف خود بیشتر ریسک پذیر هستند.
* زنان به حرف و گو اشتیاق مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند.
* مردان سکوت را آشنا دارند و به اعتزال به حل مسایل خود می پردازند.
* زنان شنونده خوبی هستند.
* مردان شنونده خوبی نیستند.
* زنان کارهایشان را با یک روند آرام، تدریجی، حرکت های ملایم، خوشگل و ... به اجرا می رسانند.
* مردان، کارهایشان را با نوسانات زیاد ولی آگاهانه و با تحرک های فراوان، مطمئن و محکم انجام می دهند.
* بدون استدعا کمک، اگر به خانمی پیشنهاد کمک شود، او آن را علامت تعشق و محبت دانسته و در اغلب موارد پذیرای آن می شود.
* در نظر یک مرد، اعلام کمک به او، به سمت منزله این است که قدرت انجام کاری که به عهده گرفته است، ندارد و او از این پیشنهاد، آزرده شده و آن را نوعی توهین به خود تلقی می نماید. حتی ممکن است به سمت ثانیه اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد، چرا که مرد تصور می کند که خود می تواند از عهده کارهایش برآید.
* برای بیشتر زنان، گفت و شنود و هم دلی باعث ارتباط عاطفی و احساسی است و امراء با زبانش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
* برای افزونتر آقایان، حرف و گو وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می آید. مرد با بدنش باده خواهد با همسرش بستگی برقرار کند.
* بین گویش زنان باب دو نیم کره مغز قرار دارد و آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره خود استفاده می کنند.
* مرکز لهجه مردان فقط در نصفه کره چپ مغز قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان، کوچک تر است.
* دختران زودتر از پسران پیشهها زدن را شروع می کنند. تا 3 سالگی، 99 درصد صحبت، تام است.
* پسران دیرتر از دختران حرف نواختن را شروع باده کنند. تا 4.5 سالگی، 99 درصد صحبت آنان تام است.
* زنان در برقراری ارتباط، اذن دادن و فراگیری زبان، قوی خیس از مردان عمل می کنند.
* مردان باب ارتباط برقرار کردن، اذن دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند.
* بستگی آشکار دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان آشکار دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری استوار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند. (در مجالس زنان، بازهم زمان قید نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.)
* ارتباط بین دو نیم کره مغز باب مردان کمتر از زنان است؛ استطاعت مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول یک نفر آمیزش کرده و بازمانده گوش می دهند.)
* زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل باده رسند؛ خواهان احساس و احساس بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند.
* مردان با عشوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به سمت جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند.
* زنان بیشتر از راه گوش (شنیدن) تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خویش را بروز داده و تعشق را انتخاب می کنند.
* مردان بیشتر از راه چشم (دیدن) دلباخته می شوند.
* زنان به زندگی عشق می ورزند، تعشق برای بانو ها همه زندگی محسوب می شود. زنان به سمت عاطفه عشق، عنایت بیشتری دارند، همراه با آزاردوستی.
* مردان به روابط جنسی تدقیق دارند، همراه با دیگرآزاری. عشق از بهر مردان بخشی از زندگی است، مردان به کارشان عشق می ورزند و آن را عاشقانه انجام می دهند.
* تولید هورمون استروژن (هورمون جنسی زنانه) باعث کمتر شدن خشونت، کاهش پرخاشگری، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان می شود. تولید هورمون زنانه، پیوندجویی را باب زنان استحکام می کند.
* تولید هورمون تستسترون (هورمون جنسی مردانه) میل جنسی، پرخاشگری، تهاجم، رقابت، اتکا به نفس، تحرک های قید و ... را در مردان انگیزه می شود. تولید بیشتر این هورمون، مردان را به سمت خشونت، تجاوزهای جنسی و ناسازگاری جنسی، حس رقابت، اتکا به نفس و رسیدن به هدف، سوق می دهد.
* میل جنسی در زنان کمتر از مردان است. زنان قلب مردان را می خواهند.
* میل جنسی در مردان افزونتر است. مردان جسم زنان را می خواهند.
* زنان جزئی نگر هستند، ماهرانه متوجه اراده های ظریف صدا، علائم ظاهری، حالت ها و تغییرهای چهره شده و از این طریق به اشتیاق ها، اندیشه ها و روحیه طرف مقابل به خوبی و سریع پی می برند؛ راست و دروغ حرف های طرف مقابل را به سرعت کشف می کنند.
* مردان بسیار نگر هستند و به سمت جزییات زیاد توجه نمی کنند لذا تمایل، احساسات و هیجان های طرف مقابل را از چهره اش به خوبی درک نمی کنند.
* زنان تصاویر معمولی و هیجانی را بهتر از مردان به حافظه می آورند.
* به یادآوردن تصاویر رایج و هیجانی برای مردان، به آسانی چهره نمی گیرد.
* زنان باب به خاطر اتیان چهره ها و اسامی، بهتر از جنس مذکر عمل می کنند و کمتر از مردان دچار فراموشی می شوند.
* مردان چهره و اسامی افراد را زودتر فراموش می کنند و بیشتر از زنان دستخوش "آلزایمر" می شوند.
* زنان در جوانی، مهربان و در پیری، تعرضآمیز و خشن می شوند.
* مردان در جوانی، درشت و خودخواه و باب پیری، مهربان می شوند.
* حرف اساس احصا موسسه "هاریس"، فقط 76 درصد از زنان، اعلام کرده اند که حاضر هستند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
* بر اصل آمار اداره "هاریس"، 87 درصد مردان متاهل اعلام کرده اند که اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، حاضرند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
2- وقتی امراء و اسم تفاوت های یکدیگر را بدانند و آنها را بپذیرند، ارتباط قوی و موثری بین آنان برقرار می شود و عشق، فرصت شکوفایی پیدا می کند. بنابراین، آگاهی از ویژگی های رفتاری زنان و مردان، باب تندرستی روابط همسران و ایجاد آرامش بیشتر و تنش کمتر، موثر می باشد.
3- یکی از انگیزه های اصلی پرخاش ها و کشمکش های دائمی، عذاب آور و جان فرسا بین زن و شوهرها، این است که مردان، زنان را با "ویژگی های خود" ارزیابی می کنند و زنان، مردان را با "مقیاس خود" می سنجند. اسم مایعات با متر و منسوجات با لیتر، همان قدر حقیقی است که مردان و زنان، خصوصیات خود را با یکدیگر مقایسه کرده و به سنجش و ارزیابی هم بپردازند. چنین سنجش هایی به سمت کوه طور معمول، حس تحقیر یا برتری کاذب به دنبال دارد.
4- زنان در برخورد با مسایل و مشکلات، به سمت جزئیات، توجه بیشتری داشته و احساسی خیس عمل می کنند، ولی مردان در مقابله با مشکلات و مسایل، کلی نگری کرده و منطقی تر عمل می کنند.
5- در استقرا بین خصوصیت های زنان و مردان، نبایستی فکر کنیم که خصوصیات مردان، از خصوصیات زنان بهتر است و یا برعکس. از بهر نمونه: آیا زایمان، ارتباط گرایی، دوست داشتن تشریفات، محافظه کاری در حفظ ثروت ها، کارها را با یک روند تدریجی انجام دادن و ... صفت های نیک هستند الا بد؟ (ویژگی غالب در زنان). آیا مشکلات را باب تنهایی و سکوت حل کردن، کمتر تشریفاتی بودن، بسیار نگری در امور، از راه چشم عاشق شدن، به دنبال مسایل مالی، غیرایستا نگریستن و ... نیک هستند یا بد؟ (ویژگی غالب در مردان).