خوشبختانه با گذشت زمان و پیشرفت علوم هر روزه بعد جدیدی از اثر نماز حرف زندگی انسان روشن می گردد.
یکى از ابعاد نماز که امروزه مورد تدقیق دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی قرار گرفته، تاثیرات مسائل باطنی از جمله نماز، دعا و راز و نیاش با خداوند متعال بر روح و روان انسان می باشد که اعترافات این دانشمندان در این اسب بسیار جالب و قابل تانی مى باشد.
در اینجا به سمت دلیل اختصار تنها به زاویه اى از آثار نماز بر روح و رقیق انسان استعاره نموده و براى کسب اطلاعات بیشتر، شما را به سمت خواندن کتاب مفصلى که در این زمینه به تحریر در آمده دعوت مى نمائیم.
مسأله روح، از قدیمی ترین دوران ها و شاید از پیدایش انسان، تدقیق آدمی را به خود مشغول داشته با مطالعاتی که باب آثار اقوام بدوی به عمل آمده از روی تصاویری که در غارها به سمت جای گذاشـته اند و از طرز تدفـین امـوات آنها، چنین برمی آید که ارحام مختلف ولو آنکه وحشی بوده اند به چیزی پس از ارتحال عقیده داشته اند و کم و بیش برای انسانی که می مرده جان یا چیزی شبیه به سمت آن قائل بوده اند.
به هر انتساب که آدم پیشرفت کرده، این عقیده راسخ تر شده و روح و معاد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته. در رد ظهور بشر، طبعاً اندیشه درباره جان یا چیزی از این قبیل، در خرد انسان راه یافته، چون وقتی یک آدم، هم نوعش را می دید که ناگهان بی انگیزه و یا به علتی خشک و سرد به زمین محذوف خواه از خود می پرسید چرا این فرد به این صورت درآمد؟ او هم اکنون چه فرقی حرف من دارد؟ و همین تارک –بین جاندار و مرده- او را به این اصل هدایت می کرده: که چیزی بود داشته و اینک از آن مرده گرفته شده و در نتیجه از همان اوایل این «چیز» به سمت هر نام نامیده شود او را به اندیشه های چرخه و درازی پایین برده ... بعدها در این خصوص پاسخ هائی به ذهنش رسیده که هنوز هم می رسد.
مردم عهد باستان برای این پدیده که با نبودنش آدم به صفت نبدیل می شود. تعبیرات و تشبیهات و فرضیاتی آورده بودند و درمثل بعضی ثانیه را مثل وزش باد می دانستند که وجود دارد، ولی دیده نمی شود و به هر حال می استطاعت وجودش را حس کرد. و همین طور آن را الگو هوا می دانستند در قاره اروپا، لسان «سانسکریت» قدیمی ترین زبان است و باب این زبان برای روح و هوا یا باد یک کلمه وجود دارد. یعنی در مورد این تمام سه کلمه آلمان به کار برده می شود.