سی ام اس (cms) یک رقیق آلت کامپیوتری است برای مدیریت ،
سازماندهی و تسهیل اجرا کردن پدیدآوری اسناد یا محتوا. یک content management
system) cms) یک web application (نرم آلت اسم پایین وب) است برای مدیریت
آسانتر وبسایت ها و محتوای آنها.
باب یک CMS، داده میتواند هر چیزی
باشد، بسان اسناد، فیلم، عکس، تعداد تلفن، دادههای علمی و غیره. CMSها
بیشتر برای ذخیره، کنترل، بازبینی، بسط معنایی و انتشار اسناد بهکار
میرود.
موضوع مقاله: ابداع کردن آفرینشگری و نوآوری در سازمان
بهبود نوآوری مستمر و جامع در سازمانها ،در واقع نوعی کندو مقعر منظم برای یافتن عشوه ها و پتواز های نو به فشارها و تغییر و تحولات محیطی است. از آنجا که باب محیطهای بغرنج و متحول امروزی دیگر این واکنشهای تکراری برای رویارویی با این تغییرات کارامد نمیباشد،لذا باید دایم در جسجوی راههای اخیر و ابتکاری برای واکنش در محیط برآمد و همراه تاثیرپذیری از این تحولات بر آنها اثر اداره و بدانها شکل دلخواه را انصاف .. برای آنکه بتوان در دنیای متلاطم و متغیر امروز به بود ادامه داد باید به ابتکار و خلاقیت روی آورد. ازاینرو در این مقاله اهتمام شده است، با ارائه تعاریفی از خلاقیت و نوآوری،ایجاد خلاقیت و نوآوری در اداره را مناسبت بررسی و مطالعه قرار داد.
کلید واژه: خلاقیت، نوآوری،بهبود،سازمان،تحول سازمانی
مقدمه:
خلاقیت[1] تمام نظام اجتماعی، پدیده ای مبتنی بر نظم منطقی و تابعی از آفرینشگری افرادی است که نظام از آنها تشکیل شده است. با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان بسیط اطلاعات،امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارت هایی است که حرف کمک آنها بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به سابق برود. و برای این کار باید هدف تادیب انسانهایی باشد که بتوانند حرف مغزی خلاق با مشکلات روبه رو شده و آنها را از بین بردارند. امروزه آدم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که حرف خلق افکار نو به سمت سوی یک اجتماع سعادتمند قدم بردارند. هر انسانی به سمت یک اندازه ای علم و آزمایش دارد که دیگری آن را ندارد،هیچ کس باقدرت نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد.این اطلاعات زمانی به حرکت در باده آید که انگیزه ای قوی انگیزه رها شدن آن به سمت بیرون ذهن می شود و در نهایت سبب می شود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها روان شود که این همان زمینه ارغنون نوآوری [2] و آفرینشگری خواهد بود. یکی از شرایط لازم از بهر پدیدار شدن این اذهان نو وجود آرامش مغز است،به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در اجتماع شرایطی آشکار آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب ساز افکار نو و شرایط برای سازندگی در جامعه (سازمان) آماده شود.
حرف توجه به سمت مواردی که فوقأ به آنها اشاره شد در نوشته حاضر سعی خواهد شد تا مستند به مرور ادبیات موضوعی مربوط، ارائه پیشنهاداتی به سمت منظور ایجاد اجرا کردن خلاقیت و نوآوری در سازمانها عنوان شود تا بتواند به عنوان مبنایی برای بررسی و مطالعات بیشتر مربوط به موضوع باب دنیای حقیقی باشد.
تعریفها و مفهومها خلاقیت و نوآوری
دانشمندان ، آفرینشگری و ابتکار را به صورتهای متعدد و متنوعی تعریف کردهاند که هر یک به نوعی ، روشنگر بعدی از فرآیند خلاقیت و نوآوری است. خلاقیت، عبارت است از به کارگیری توانایی های درونی برای ایجاد یک فکر الا مفهوم جدید، خلاقیت فرآیند تکامل بخشیدن به چشمانداز های ابتکاری و تخیلی درباره موقعیتهای مختلف تعریف شده است. (کایزر،4:1968) هربت فوکس[3] معتقد است که "فراگرد خلاقیت عبارت است از هر سنخ فراگرد تفکری که مسئله ایا را به طور مفید و بدیع حل کند." و ایضاً اریک فروم [4] نیز معتقد است که "خلاقیت ،توانایی دیدن(آگاه شدن) و پاسخ ادا کردن است." ( رضاییان،102:1385) نوآوری : فرآیندی که کارآفرین حرف یک ایده اسم و برخودار ازجوانب کاربردی قابلیت ایجا د یک ارزش اخیر را از طریق تولید یک اروس ویژه و الا از طریق منابع نو کالای قبـلـی رابدست باده آورد ، ابتکار می نامند. استفاده از پتانسیل های اخیر که میانجیگری کارآفرینان کشف میشود و می تواند با ساخت یک کالای اخیر و یا یک ارزش نو کــه از طریق تغییر فرآیند تولید و منبعها متفاوت بوجود باده آید، را نوآوری می نامند. ( پیتر دراکر) از خلاقیت تا نوآوری غالباً روان طولانی در پیش است و تا اندیشهای ابتکاری به صورت بار یا خدمتی جدید در آید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید.(الوانی،224:1389) زمانی که موضوع خلاقیت از زاویه تغییر تکنولوژیک بررسی می شود ، از تاخت کلمه نزدیک به هم مرتب استفاده می شود: آفرینش و نوآوری، اختراع بند است از آفریدن یک تکنولوژی نوین،این تکنولوژی نوین می تواند یک محصول ، یک فرآیند الا یک جهاز پیشتر آشنا شده باشد. نوآوری، شامل آفریدن کالا،خدمت یا فرایندی است که برای یک سازمان جدید است.یک نوآوری می تواند تغییری باشد باب آیین صنعتی، که موجب ارتقای برخه وری می شود. اگر چاه واژه آفرینشگری با نوآوری به سنخ اسم هممعنی استفاده می شود اما غالب محققان براین باورند که دو اصطلاح نوآوری و آفرینشگری باید به گونه جداگانه مورد نظر قرار گیرند. بود آفرینشگری یا اختراع را از ابتکار میتوان به باعث معادله زیر تفکیک کرد. بهرهبردن + اختراع + مفهوم = نوآوری
در برابری نوآوری بالا، کلمه مفهوم استعاره بر ایده ای است که با توجه به چارچوب مرجعی آن، تک ، دپارتمان، اداره و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه اختراع اشاره به هر آرمان جدیدی است که به صفت رسیده باشد. کلمه بهرهبردن [5] حرف به ید آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع ارشاد دارد. حرف توجه به مطلبها مطروحه ، برای نهادینه کردن خلاقیت و ابتکار در سازمان سه آژانس حیاتی، شامل: برنامه ریزی ، فرهنگ سازمانی و قالب سازمانی مورد امعان قرار می گیرد..
اهمیت خلاقیت:
استمرار حیات سازمانها به سمت باسازی آنها بستگی دارد. باسازی سازمانها از جاده هماهنگ اجرا کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روشهای حصول این اهداف انجام می شود.بدون باسازی ،سازمان نمی تواند ابدیت اضافی بیاورد. خلاقیت برای بقای تمام سازمانی لازم است. حرف اغماض زمان سازمان های غیر خلاق از صحنه محو می شوند گرچه ممکن است این نوع اداره ها در عملیاتی که در یک مقطع از عمر خود گلاویز آن هستند،موفق باشند ولی آخر مجبور به تعطیل یا استحاله در سازمانند. ( رضاییان،34:1387) آنچه در دهه های اخیر تازگی دارد سرعت تحولات شگفت انگیز در اساس های مختلف است. آنچه امروز افزونتر از پیش بر سازمان ها آشکار گشته است،ضرورت سابق بینی راههای است به سمت منظور رفع نیازهای که ممکن است،در آینده به دنبال تغییرات احتمالی پدیدار شود،که تمام سازمانی یا باید از سابق خود را برای چنین تغییراتی آماده سازد یا اینکه خطر تلاقی حرف وضعیت بحران واقعی را بپذیرد. در نتیجه از بهر پیش پوز راههایی که به رفع نیازها کمک کند،باید سازمان بتواند خلاقیت و ابتکار را نهادینه کند برایاینکه با خلاقیت است که راههای جدیدی بدست می آید. و این بحث ضمیر اول شخص جمع آرم دهنده اهمیت خلاقیت و نوآوری در سازمان است. حرف توجه به مطالب مطروحه ، برای نهادینه کردن آفرینشگری و نوآوری باب سازمان سه عامل حیاتی، شامل: پروگرام ریزی [6] ، دائرهالمعارف سازمانی [7] و ساختار سازمانی[8] مناسبت امعان قرار می گیرد.
1_ برنامه ریزی:
مسیر ممتد خلاقیت و نوآوری با برنامه ریزی آغاز میشود.مدیران مأموریت و هدفهای راهبردی سازمانی را با تعیین آماج ها و دستور جلسات به سنخ ای ترسیم میکنند که استحاله خلاق و نوآور سازمان را هدایت کنند. آنان با تجزیه موقعیت،محیط را از نظر علامت های بیم و فرصت ها می آزمایند و برای آگاهی از نقاط ضعف و قوت بالقوه سازمانی و برای غلبه بر مشکلات و یا بهره برداری کردن از استحاله اسم و نوآور طرح های مناسب را تنظیم می کنند. برنامه های تشکیلاتی باید جسور،واقع بینانه و انعطاف پذیر باشند تا بتوانند راه را برای نو آوری مطلوب پیوسته کنند و همچنین باید مسائل غیر قابل پیش بینی را که غالبآ در فرایند خلاقیت و ابتکار ظاهر می شوند در نظر داشته باشند هرچند،خلاقیت حاوی چیز های است که قبلآ پدیدآوری یا حتی تعریف نشده است.هیچ برنامه ای نمی تواند کلیه احتمالات را پیش بینی کند.(فیضی،412:1387) خلاقیت حرف ساختن و یافتن فکرهای اخیر و نوآوری در کاربرد فکرها سر و پیشه دارد . از نظر گاه مدیریتی ، خلاقیت صرف ، بسنده نیست،فکر ایضاً باید به ادا درآید و لازمه این امر به کارگیری فکرهای جدید در برنامه های مدیریتی است.هر برنامهریزی موفق، نیاز به صدها فکر و ایده کاربردی دارد، موفقیت نهایی و در بعضی از موارد ماندگاری خویش سازمان، به سمت توانایی برنامه ریز در ایجاد و به سمت کارگیری فکرهای جدید ارتباط دارد. اگر شخص بداند که میخواهد به سمت کجا برود، هر مسیری را که انتخاب کند به قصد خواهد رسید ،از آنجا که موجودیت سازمانها برای صفت هدفهاست، پس باید این آماج ها را تعیین کرد و راهها یا وسایل تأمین آنها را مشخص ساخت. مدیر، خصوصی است که چنین نقشی را اجرا می کند. وظیفه برنامهریزی شامل عرضه تعریفی از هدف های سازمان، تعیین یک استراتژی کلی برای رسیدن به این هدفها و عرضه سلسله مراتبی جامع از برنامهها برای یکپارچه اجرا کردن و هماهنگ ساختن فعالیت ها می شود. (رابینز[9] ، 1385: 4 ) برنامه ریزی نباید فقط در اختیار مدیریت عالی باشد، زیرا در صورتی که برنامه ای به کارکنان تحمیل شود، آنها خود را مسئول نخواهند دانست همچنین همکاری مدیران تماماً سبب میشود که کارکنان با صمیمیت و اهتمام از بهر موفقیت برنامه تلاش کنند و موجب افزایش خلاقیت در سازمان شوند . در راه بروز آفرینشگری و نوآوری در سازمان ، یک برنامه باید ساده و جامع باشد ، ساده باشد به سنخ ای که تمامی کارکنان به ابهت آن پی ببرند و به آسانی بتوانند آن را اجرا کنند، تام و باتفصیل باشد، به گونه ای که تمامی جنبه های عملیاتی را که برای تأمین هدف ها لازم است،در برداشته باشد.
2_ فرهنگ سازمانی:
فرهنگ
عبارت است از مجموعه ایا از ارزشها ، باورها ، درک ، برداشت و شیوههای تفکر یا
اندیشیدن که اعضای سازمان باب آنها وجوه مشترک دارند و همان چیزی است که به عنوان
یک پدیده درست به سمت اعضای تازه وارد، آموزش داده باده شود. هدف فرهنگ
این است که به سمت اعضای اداره احساس هویت بدهد و در آنان نسبت به باورها و ارزشهای
اعتقاد نکردنی پذیرفتاری ایجاد کند. هفت ویژگی بود دارد که در مجموع، معرف و نمایانگر
آب دائرهالمعارف سازمانی هستند، این ویژگیها عبارت اند از: ابتکار و خطرپذیری
: میزانی که کارکنان اغوا به سمت نوآوری و خطرپذیری می شوند .1
. توجه به جزئیات : میزانی که کارکنان باید به جزئیات بپردازند ،
ظریف باشند و کارها را افراز و تحلیل کنند .2
. تدقیق به سمت رهاوردها : میزانی که مدیریت باید به نتایج توجه و نه به
شیوه های اجرایی که به این نتایج انجامیده است 3.
توجه
به اعضای اداره : میزان توجهی که مدیریت به هنگام تصمیم گیری و مشارکت دادن افراد
سازمان نشان میدهد.4
. تدقیق به تیم : میزانی که کارها و فعالیتها دور محور اکیپ و نه
افراد متمرکز شده است.5
6.جاه طلبی :
درجه ای که افراد و اعضای اداره دراز پرواز و جاه طلب هستند و نه اینکه همواره
سربه زیر و اسم باشند.
7.استقامت :
میزان یا پایه ای که سازمان بر حفظ وضع موجود تاکید می آهسته که این روند با رشد و
پیشرفت مغایر است. دائرهالمعارف به سمت عنوان بستر نوآوری
ایفای نقش می آهسته در صورتی که فرهنگ حاکم برای آرمان ها و ایده پردازی ها ارزش قائل
نبوده و به آن ارج ننهد،هر نوآوری در نشانه خفه می شود، در قید اینسان حالتی ،فرهنگ به
مانند جهاز ایمنی پیکر عمل می کند و وظیفه اش از بین بردن هر تازه وارد است قبل از
آنکه به سمت پیکر آسیب برساند. فرهنگ می توان استحاله کند لیک این تغییر در یک فرایند کند رخ
می دهد.یکی از نویسندگان ضمن تأکید حرف نقش و تأثیر فرهنگ تشکیلاتی در ایجاد روحیه
خلاقیت و نوآوری در سازمان،عقیده دارد،در صورتی که فرهنگ سازمانی دارای مشخصات زیر
باشد باده تواند زمینه ایجاد خلاقیت در اداره را فراهم کند:
پذیرش
ابهام[10] :
تاکید بسیار زیاد حرف عینیت و بسط جزییات، خلاقیت را محدود میکند. اسم غیر عملی وجود داشتن : افرادی که برای
مسایل جوراجور راه حلهای غیر شدنی و حتی احمقانه می یابند، سرکوب نمیشوند، برایاینکه آنچه ابتدا نشدنی به نظر می آید
ممکن است سازمان را به سمت جاده حلهای نو رهنمون شود. نظارتهای خارجی کم : میزان
قوانین، مقررات ، خط مشی ها و سایر نظارتها مشابه، بسیار کم است.
تحمل
مخاطره: کارکنان برای تجربه اجرا کردن تشویق باده شوند، بدون آنکه نگران شکست در
تجربههای خود باشند، اشتباهها به آغاز فرصتهای تحصیلی تلقی می شوند. تحمل
تعارض : پراکندگی عقاید تشویق می شود،هماهنگی و توافق آشکار افراد و واحدها به
عنوان نشانه ایا از توفیق تلقی نمی شود.
تاکید بر هدف به جای وسیله : هدفهای روشنی وضع باده شوند و افراد تشویق می شوند حرف راه حلهای جایگزین برای احراز به هدفهای خودشان بیابند. تاکید حرف هدف نشان دهنده توانایی وجود پاسخهای درست متعدد از بهر هر مسئله است.
ابرام بر انتظام باز :