فهرست
عنوان صفحه
مقدمه......................................... 4
1-کلیات....................................... 8
1-1-تعاریف و تاریخچه.......................... 8
1-1-1-تعریف وقف............................... 8
1-1-1-1-بررسی لغوی کلمه وقف................... 8
1-1-1-2-تعریف فقهی موقوفه ........................ 8
1-1-1-3-تعاریف عرضه شده بوسیله حقوقدانان ..... 11
1-1-1-4-تعریف قانون مدنی...................... 12
1-1-2-1- ادله همگان ............................ 13
1-1-2-2- ادله قاضه............................ 15
1-1-3-تاریخچه وقف............................. 21
1-1-3-1-تاریخچه وقف پیش از اسلام ............... 21
1-1-3-2-وقف بعد از ظهور اسلام.................. 23
1-1-3-3- تاریخچه وقف در ایران................. 26
1-1-3-3-1-وقف باب ایران قبل از اسلام ............ 26
1-1-3-3-2- موقوفه در ایران بعد از اسلام ............ 28
1-2- ماهیت حقوقی و ارکان وقف................... 32
1-2-1- ماهیت حقوقی موقوفه ......................... 32
2-2-2- ارکان وقف............................... 37
1-2-2-1- عقد وقف............................... 37
1-2-2-1-1- انواع موقوفه ........................... 40
1-2-2-1-2- شرایط مدت عقد وقف................... 42
1-2-2-2- واقف.................................. 50
1-2-2-3- موقوف علیهم........................... 53
1-2-2-4- بازگشت اسم وقف ............................ 62
2- شرایط و آثار بیع موقوفه ........................ 67
2-1- صفت شیرینی و انتقال عین اموال موقوفه ....... 67
2-2—شرایط بیع بازگشت موقوفه ....................... 70
2-2-1- خراب صیرورت مال موقوفه ..................... 78
2-2-1-1- عین موقوفه به سمت گونهای تخریب شود که با بقای اصل غیر قابل استفاده باشد................................... 79
2-2-1-2- عین موقوفه بگونهای تخریب شود که نتوان بهرة قابل توجهی از آن برد......................................... 81
2-2-1-3- عین موقوفه بگونهای صفت شود که فایده ثانیه کم شود ولی به حدی نباشد که زوال شناخته نشود .................. 83
2-2-1-4- حدس قطعی و یا ظنی برای صفت نشدن موقوفه 83
2-2-2- شرایط فروش میانجیگری آگاه ................... 89
2-2-2-1- شرط آگاه در صورت نیاز شدید صاحبان موقوفه 93
2-2-2-2- پیمان واقف باب صورت وجود سود بیشتر ...... 95
2-2-3- بیم خونریزی در مال اسم وقف .............. 97
2-2-3-1- تلف شدن موقوفه....................... 105
2-2-3-2- اعمال حق شفعه........................ 106
2-3- آثار بیع وقف............................. 108
2-3-1- رد و بیع موقوفه نسبت به واقف ............ 113
2-3-2- رد بیع موقوفه نسبت به موقوف علیهم ....... 115
2-3-3- آثار بیع وقف نسبت به افراد ثالث ........ 119
3-3-2-1- معانی وقف............................ 120
3-3-2-2- توضیح حبس بازگشت و آرواره ملک ............... 124
نتیجه......................................... 127
منابع و مأخذ.................................. 132
مقدمه
هر یک از افراد بشر در زندگی اجتماعی خویش به تعاون، همیاری و تفاهم دیگران نیازمند بوده و دائره امور معشیت انسانها حرف همکاری و تعاضد و تشریک مساعی پیوند خورده است و برای رسیدن به این آماج همیشه در تکاپو بوده تا در سازماندهی یک آداب اقدس نقشی داشته باشند و بدین جهت برای یاری رساندن به همنوعان همیشه به سنت کفایی شبیه وقف گرایش داشتهاند. ولی پس از ظهور اسلام با برنامههای سازندگی خود برای جبران کاستیها و محرومیتها و از بین جا به جا کردن تبعیضها و تضادها و رفع فواصل زشت طبقاتی و بهتر از همه استقرار نظام متعالی و پویا براساس قسط و عدل در جامعه بشری، سنتهای حسنهای را مقرر داشتهاند که از جمله آنها وقف، صدقات و خیران را حرف بیان (فلسُتبِقّوا الخیرات) توصیه نمودهاند. سنتی که اگر به طور جدی در جامعه رایج شود، باقدرت است بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماع را بدون دخالت قوه قهریه با تکیه به انگیزه معنوی آدم حل کند.
وقف بعنوان سنتی ریشهدار باب دائرهالمعارف اصیل ایرانی پس از اسلام بطور مؤکد مناسبت تائید و تشویق دین مبین اسلام قرار گرفته و موجبات رویش هر چه بیشتر آن را فراهم اسم است اولین مشوق وقف پشت از ظهور اسلام، شخص پیامبر (ص) بوده است و بعد از ایشان اهل بیت و آل آن حضرت و اصحاب و پیروان آنها به این عمل صالح اقدام کردهاند که غالباً برای تامین معشیت بینوایان، ایتام، افراد بیسرپرست و یا نیازمندهای عمومی بوده است. خلاصه از وقف به امام حسین (ع) گرفته حرف تهیه جهاز برای دختران بیبضاعت، از ساختن سجدهگاه تا تهیه پوشاک عیدی انسانهای محروم و تهیه آب آشامیدنی، حمام، مدرسه، درمانگاه و مواد دیگر از این قبیل موقوفه صورت افسرده است.
علیرغم عمق تاریخی که موقوفه دارد از طرف صاحبان قلم کمتر مورد جدال و بررسی قرار گرفته است و این بیتوجهی موجب شده است که وقف باب ذهن مردم بطور آهمند جا افتاده باشد. یعنی وقتی شخصی اموال خود را وقف میکند در این تصور است که تا ابد مال او بازداشتگاه شده و منافع ثانیه است که ساری و جاری میباشد و به اصل موقوفه هیچ حاصل و تصرفی نمیشود کرد، حال ثانیه که در این پایان نامه توضیح داده میشود که هر چند آماج از موقوفه دائمی و جاودانه بودن آن است، لیکن از آنجایی که در عالم طبیعت هیچ پدیدهای دائمی نیست و حیات محدودی دارد، اداره وقف نیز مانندسایر پدیدههای طبیعی ممکن است باب رویگردان خرابی و نابودی قرار گیرد پس باید مکانیسم و مقرراتی جهت تغییر وضعیت آنها وجود داشته باشد، باب این خصوص حرف سوالات زیر مواجهه میشویم:
1- آیا عین مال موقوفه را میتوان فروخت؟
2- اگر امکان فروش و انتقال هست در چه شرایطی جابجایی جایز است؟
3- آیا امکان تبدیل به احسن باب موقوفه وجود دارد؟
4- آیا واقف در حین انعقاد وقف میتواند سرکار فروش اسم وقف را رسم دهد؟
5- حقوق موقوف علیهم پشت از فروش چسان خواهد بود.
باب عمل قوانین متعددی وضع شده است که ناظر بر این موضوع است که یک سری مقررات را بصورت کلی و اختصار بیان نموده است که اجرای کامل و صحیح این مقررات مستلزم احاله به کتب فقهی و استفاده از نظر فقهاست. در این خصوص مقرراتی باب قانون مدنی، قانون تشکیلات سازمان زیارت و اوقاف و امور خیریه، قانون ابطال اسناد فروش رقیاب آب و اراضی موقوفه تصویبشده 1363 و 1371 ، قانون اجازه تبدیل به احسن واگذاری دهات و مزارع موقوفه همگان به زارعین صاحب نسق و آئیننامههای اجرایی مربوطه به آنها و آراء و مدت رویه و مقررات پراکنده دیگری که وجود دارد که برخی از آنها ابطال گردیدهاند و در اسم حاضر لازم رعایه نیستند از جمله قانون اجازه تبدیل به احسن واگذاری دهات و کشتزارها موقوفه عام به زارعین معاشر نسق که در این رساله سعی شده است باب خصوص سوالات مطرح شده توضیح و پاسخ داده شود و بطور کلی مباحث این پایاننامه در دو فصل بررسی میشود.
فصل اول در خصوص کلیات وقف است
و فصل دوم در خصوص شرایط و آثار انتقال بازگشت موقوفه.
48
مقدمه:
بر اصل قانون تادیب اسلامى ایران و مطابق فتاواى بسیارى از فقیهان شیعه و سنى، دیه زن نصف دیه مرد است. این راى در میان فقهای شیعه و سنی مخالفانى نیز دارد. دلیل اصلی امت اول آیه ۱۷۸ از سوره بقره یعنى (وَ الاُْنثَى بِالاُْنثَى) ، تصریح برخى از روایات بر نصف وجود داشتن دیه امراء نسبت به مرد ، اجماع و استحسان است. امت دوم نیز حرف تمسک به اطلاق آیه ۹۲ سوره نسا و آبی از تخصیص وجود داشتن آیه ۱۷۸ سوره بقره و اطلاق برخى از روایات و نیز با تردید باب روایات دال بر نصف بودن دیه زن به جهت ایراد در سند، ایراد در راوی حدیث، ایراد در مدلول، و شخصیه بودن بعضی روایت ها، اصل برابری را پذیرفته اند.
کلید واژگان:
خونبها، دیه، دیه جزایی، دیه حقوقی
خونبها شامل مواردی میشده است که پیش از اسلام افراد خانواده ها یا قبایل در قبال کشته شدن یکی از اعضای خود از آدمکش طلب میکردند وهدف خونبها مطالبه ارزشهای شخصی ،اجتماعی و خانوادگی مکتسبه یا موروثی قتیل حیات که از قاتل گرفته میشد که با توجه به شرایط مقتول از حیث طبقه اجتماعی، تمکن و... دیگرسان حیات مثلا بردگان خونبها نداشتند که این قضا آرم دهنده نوعی تبعیض در ارزش گذاری مقام انسانی است و برخلاف کرامت انسانی است.
و اگر به شان نزول (یَـاَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِى الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الاُْنثَى بِالاُْنثَى) باب تفسیر مجمع البیان توجه کنیم:
« این آیه درباره دو قبیله از عرب نازل شد که یکى را حرف دیگرى برترى بود. این قبیله حلف یاد کردند که ار برده اى از ما کشته شود، در برابرش آزادى از آنان را مى کشیم; در برابر زنى از قبیله ما مردى از آنان را میکشیم و در برابر مردى از قبیله ما دو مرد از آنان را میکشیم، و جریحه هاى قبیله خود را دو برابر جراحت هاى آنان به حساب مى آوردند و خداوند این آیه را نازل کرد.» باب مذمت شیوه خونبها و عدم برابری استعاره دارد.
لیک دیه که تاسیس اسلام است جایگزین خونبها با مبنایی کاملا متفاوت شد. آماج دیه گاهی مجازات (رضایت خانواده باب ترور عمد) و گاهی صرفا اقتصادی (قتل شبه عمد) است. لذا توجه به تفاوت دیه جزایی و حقوقی مهم است:
دیه جزایی مواردی است که اساس مجازات، قصاص است و به دلایلی به دیه تبدیل میشود ولی دیه حقوقی به معنای ضمان و جبران آسیب است چراکه کشتن فی حد نفسه تادیب ندارد و در شبه عمد به دید جبران خسارتی است که مقتول در درازا عمر خود به صورت فرضی میتوانسته بدست آورد، دیه رسم گرفته است که برای جبران صدمه وارده شده به دید نبود عنصر شاغل خانواده است که به خانواده او میرسد.
در باب دیه حقوقى یک روایت وجود ندارد که بگوید دیه زن شقه دیه اسم است، منتها فقها از آن روایات دیه جزایی به نشان دیه حقوقى آمده اند. پژوهشگر اردبیلی در کتاب انجمن الفائده و البرهان بشره ۱۹،صفحه ۳۱۳ میگوید: من یک روایت هم باب این مورد پیدا نکرده ام.
به سمت حق، مى توان گفت که یافتن راه وسط و درست، همچون صراط مستقیم، از مو باریک خیس و از شمشیر برنده تر است. گروهى، به سمت افراط، جانب خلوص را گرفته، به اجراپذیرى و کارآمدى آرا و استنباط ها توجهى ندارند و هرگاه فتوا و رایى زمینه اجرا نیابد، آدم را به بى اعتنایى نسبت به دین در مظاناتهام مى سازند و گروهى دیگر، تنها به سمت کارآمدى فقه، آن هم در کرانه افراط و خوشایند همه فرقه ها مى اندیشند و تا بدانجا پیش مى روند که فقه را از حد قوانین وضعى نیز کم تر مى انگارند.
حق، آن است که هر دو راه، ناصواب است; بازهم باید به اخلاص و قداست فقه اندیشید و جایگاه و مرتبت معنوى و وحیانى آن را منظور داشت و هم به کارآمدى و اجراپذیرى دیدگاه ها و برداشت ها توجه کرد. بهجز نه این است که خداوندْ دین را براى انسان فرو فرستاد، همان گونه که آفاق را براى او آفرید:
(الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الاَْرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَآءَ بِنَـآءً);
نیز ]خدایى[ که زمین را براى شما فرش ]گسترده[، و آسمان را بنایى ]افراشته[ قرار داد.
در حالى که امروز در سطح بینالمللى اهتمام گستردهاى براى برقرارى تساوى حقوق بین امراء و مرد در همه زمینهها صورت مىگیرد و باب اسناد بینالمللى ادرار بشرى بویژه کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان حرف لغو و یا اصلاح قوانینى که آییننامهها تبعیضآمیز علیه زنان دارند تاکید شده است، باب رسم مجازات اسلامى ایران که پس از استقرار نظام جمهورى اسلامى ایران تدوین و تصویب گردیده و باب حال حاضر اجرا مىشود مقررات متفاوتى نسبتبه زن و مرد وجود دارد که هر قید برخى از آنها نسبتبه زن جهت حمایتى دارد ولى برخى هم به ظاهر تبعیضآمیز به نظر مىرسد و جا دارد که مورد جدال و تجزیه و تحلیل و نقادى قرار گیرد و بخصوص چون این مقررات بر اساس مبانى اسلامى و موازین فقهى تنظیم شده، لازم است این مبانى مورد بررسى و ارزیابى قرار گیرد و احیانا نظریات اصلاحى جدیدى عرضه گردد.
به نظر مىرسد، مهمترین تفاوتهایى که در قانون مجازات اسلامى در مورد زن و مرد وجود دارد چهار مناسبت است:
۱- زمان مسئولیت کیفرى
طبق ماده۴۹ رسم مجازات اسلامى، بچهها در صورت ارتکاب جرم از مسئولیت کیفرى مبرا هستند. مطابق تبصره ۱ همان جرم منظور از طفل کسى است که به کرانه بلوغ شرعى نرسیده باشد و به حکم تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنى سن تکلیف باب پسر پانزده سال تمام قمرى و در دختر نه سال تمام قمرى است.
بنابراین با توجه به سمت این بند و ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامى و بند ۱ آن، دختر با داشتن۹ سال تمام قمرى مسئولیت کیفرى دارد در حالى که پسر پس از ۱۵ سال قید قمرى داراى مسئولیت کیفرى خواهد شد.
۲- ارج شهادت امراء در اثبات دعوى و جرم
طبق مادهها جوراجور و متعدد قانون تادیب اسلامى، یا شهادت زن اصولا براى تایید جرم اعتبار ندارد و یا با الحاق شهادت امراء با مرد و آن هم در حد اعتبار شهادت دو زن در برابر یک مرد معتبر است، طبق مواد۱۱۹، ۱۲۸،۱۳۷،۱۵۳، ۱۷۰، ۱۸۹،۱۹۹،۲۳۷ اصولا جرائم لواط، مساحقه، قوادى، قذف، شرب خمر، محاربه، اختلاس و قتل عمد با شهادت زن برازنده اثبات نیست. جسم مجامعت نیز با تایید زنان بدون انضمام به مردان به هیچ صورت قابل اثبات نیست (ماده ۷۶); ولى برخى موارد مجامعت با شهادت دو امراء عادل با سه مرد عادل یا دو مرد عادل و چهار امراء عادل قابل تایید است (مواد ۷۴ و ۷۵).
قتل شبه خواسته و قتل خطایى نیز با تایید دو زن عادل و یک اسم عادل قابل اثبات است.
۳- تلافی
در مورد اجراى حکم قصاص نیز بین امراء و مرد تفاوت بود دارد. بدین معنى که اگر زنى عمدا مردى را به قتل برساند قصاص مىشود ولى ار مردى زنى را عمدا به سمت قتل برساند در صورتى مرد قصاص مىشود که خانواده زن صفت نصف دیه اسم را به او بپردازد. (مواد۲۰۷،۲۰۹ و ۲۵۸ قانون مجازات اسلامى).
۴- دیه
حرف برابر جرم ۳۰۰ قانون مجازات اسلامى، دیه قتل زن مسلمان، خواه عمدى خواه غیر عمدى نصف دیه مرد صفت حنیف است.
علىالاصول، دیه به قتل یا جرح غیر عمدى تعلق مىگیرد ولى در چهره عمد بازهم ممکن است ولى دم یا مجنى علیه از تلافی بگذرد و به گرفتن دیه راضى شود که در این چهره قصاص به دیه تبدیل مىشود. ماده۲۵۷ قانون مجازات اسلامى مىگوید: «قتل عمد سبب قصاص است لکن با رضایت ولى آن و قاتل به مقدار دیه کامله یا کمتر یا زیادتر از ثانیه تبدیل مىشود». رسم تادیب اسلامى میزان دیه را تعیین کرده است. ماده۲۹۷ قانون مجازات اسلامى دیه قتل مرد صفت حنیف را یکى از امور ششگانه زیر: یک صد شتر، دویست گاو، یک هزار گوسفند، دویست ید پوشاک از حلههاى یمن، یک هزار دینار و ده هزار درهم تعیین کرده است و باب مادهها مختلف دیه قطع یا نقص عضو هر یک از اعضاى بدن نیز معین شده است.
قانون مجازات اسلامى در مناسبت میزان دیه زن بدین گونه عمل کرده است که دیه قتل امراء را، چه قتل عمدى و چه غیر عمدى، نصف دیه مرد قرار داده است نیز کوه طور که در صدر مقال اشاره شد ماده ۳۰۰ قانون مجازات اسلامى مىگوید: «دیه قتل زن مسلمان، خواه عمدى چه غیر عمدى، نصف دیه اسم مسلمان است».
باب مبحث مربوط به دیه صفت جنین نیز حبل ۶ ماده۴۸۷ مقرر مىدارد:
دیه جنین که روح در آن پیدا شده است ار ابن باشد دیه کامل و اگر بنت
سیاهه مطالب
چکیده |
3 |
مقدمه |
4 |
1- طلاق چیست؟ |
5 |
2- ابعاد مختلف آسیب های ناشی از طلاق |
6 |
1-2- طلاق عاطفی |
6 |
2-2- طلاق اقتصادی |
7 |
3-2- بیزاری قانونی |
7 |
4-2- طلاق توافقی والدین |
7 |
5-2- طلاق اجتماعی |
7 |
6-2- طلاق روانی |
7 |
3- بچههای طلاق، قربانیان ناسازگاری والدین |
9 |
4- طلاق و خانواده های ایرانی |
11 |
5- عوامل تهدید کننده پایداری خانواده |
13 |
1-5-اختلاف فرهنگی و طبقاتی |
13 |
2-5- دخالت دیگران |
13 |
3-5- مسائل اقتصادی و مالی |
13 |
4-5- هوسرانی و ازدواج مجدد |
14 |
6-5- سوء درک ها و سوء ارتباطات |
14 |
7-5- انتقام گیری و بهانه جویی |
14 |
8-5- سلطه گری شوهر یا زن |
14 |
6- احصا ها و اطلاعات حاضر در رابطه با طلاق |
15 |
1-6- امعان وضعیت موجود بیزاری |
16 |
7- دیگر اسباب و عوامل مؤثر بر طلاق |
17 |
1-7- عوامل اقتصادی مؤثر بر طلاق |
17 |
2-7- عوامل شخصیتی مؤثر حرف بیزاری |
18 |
3-7- عوامل ارتباطی بین طرفین |
18 |
4-7- عوامل اجتماعی مؤثر بر طلاق |
18 |
8-آثار و پیامدهای ناشی از طلاق |
19 |
9-چالش ها، تهدیدها و عوامل تسهیل کننده طلاق |
20 |
1-9- راهکارهای حقوقی |
21 |
2-9- راهکارهای تحصیلی ـ فرهنگی |
22 |
3-9- راهکارهای اجرایی |
22 |
سخن آخر |
24 |
منابع |
25 |
چکیده:
طلاق در لغت به سمت معنی گشودن گره و رها اجرا کردن است و در زندگی زناشویی طلاق
یعنی از هم پراکنده صیرورت زندگی یا از بین رفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و
عذاب برای فرزندان.
تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن اجتماع نیز باده شود. امروز ما
شاهد جریان روبه رشد این معضل مدنی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماعی
است باب معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق رسم دارد.
در این تحقیق سعی براین شده است نگاهی اگرچه مختصر به این پدیده اجتماعی انداخته و در مورد برخی از آفت های فردی و اجتماعی وارده از سوی آن به بحث و گفتگو بپردازیم و با این امید که در آینده شاهد کاهش میزان بیزاری و از هم پاشی انجمن خانواده ها باشیم.
مقدمه:
ضعف بنیه فرهنگی و عدم آگاهی و پایبندی به ایمان و تقیدات مذهبی خانوادهها، بخصوص باب میان والدین؛ به عنوان مهمترین آژانس سستی روابط خانوادگی و در نتیجه افزایش طلاق در ایران اعلام شد.
معضلات اجتماعی مانند افزایش نرخ طلاق و انبساط آشوب در میان جوانان،
این روزها مورد جدال رسانه های همگانی و موضوع بسیاری از همایش ها و سمینارها در
سراسر ارض رسم گرفته و بسیاری از آنها حاوی آمارهای بسیار تکان دهنده ای است.
بی تردید افزایش دامنه آسیب های جامعه که باید ید اندرکاران امور تعلیم و تربیت و
فرهنگ سازی کشور را به تامل و چاره اندیشی اساسی وادارد، معلولی بیش نیست. برای
تجهیز و مقابله با این پدیده های ناهنجار، ابتدا باید اسباب و ریشه های بروز این مساله
مهم را شناسایی کنیم، در غیر این صورت تمام جاده حلی اگرچه با صرف هزینه های زیاد، بی
تاثیر خواهد ماند. به این ترتیب، استدعا بیزاری هنگامی صادر می شود که هرگونه امید
و اهتمام برای دستیابی به انجمن گرم زندگی مشترک بی پاسخ می ماند و واقعیتهایی رخ می
دهد که دستیابی به آرزوها را ناممکن می سازد و آنگاه تنها راه رهایی به جدایی ختم
خواهد شد. اما روانشناسان معتقدند: زندگی آلبوم ای از افتادن ها و ایستادن ها،
لذت ها و تلخکامی ها، خواب ها و بیداری های هدفدار است، این که تصور کنیم تمام امور
باید موافق میل و خواسته ما اجرا پذیرد، تصویری اشتباه است.
اصولاً اعقاب ای را نمی استطاعت سراغ گرفت که در آن به هیچ وجه اختلاف فکر و سلیقه
وجود نداشته باشد، هر انسانی استعداد و سلیقه ای مخصوص به خود دارد. اما برای دستیابی
به سمت آرامش باید این ذوق و سلیقه را به سمت هم نزدیک کرد، زیرا انسان ها تنها در سایه
توافق ها می توانند باب کنار بازهم زندگی کنند نه اختلاف ها. از سوی دیگر، در زندگی
مشترک بی اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی ها و آبخوری نظری ها، بی حوصلگی و بی
توجهی به سمت اقبال یکدیگر، اختلاف در سلیقه ها، فزون طلبی ها، تنوع جویی ها، عدم
رعایت وظایف فرد است که "طلاق" را می آفریند و این پایان مشکلات نیست،
حرف سرآغاز ویرانی است و معضلات جدید را به وجود می آورد.
1- بیزاری چیست؟
طلاق؛ نامی آسان و مفهومی پیچیده؛ پدیدهای رانده و نکوهش شده، اما رو به افزایش. فروپاشی نظام کوچکی که تبعات زیادی دربر دارد و تاثیرهای منفیاش بر جامعه بویژه زنان و بچههای بیزاری غیرقابل انکار است؛ پدیدهای که کمابیش از کنترل و پیشبینی خارج شده و جامعهشناسان را نگران کرده است.