در میان کشورهای خاور زمین بیگمان ایران تنها کشوری بود که در
نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به بازی و تربیت بدنی داده بود، چه در
حالی که چینیان، همانگونه که پیش از این گفتیم، به قضا ورزش وتربیت بدنی توجه
چندانی نداشتند و هندوان نیز تادیب تن و فعالیتهای بدنی را فصل حتی مذموم هم می
دانستند، ایرانیان به سمت اهمیت و بها توانایی و سلامت بدن به عنوان وسیله بسیار مهمی
برای آماده آوردن ارتشی سلحشور و پیروزمند پی برده بودند.
وظیفه بزرگ حفظ
ثغر و بوم ایران، که به سمت موجب تعالیم زرتشت سرزمینی مقدس به شمار می رفت، و نیز میل
به کشورگشایی و تسخیر سرزمین های مجاور ایجاب می کرد که جوانان از تعلیمات نظامی
منظمی که اساس آن طبعاً پرورش و تربیت بدنی بود برخوردار گردند و از این رو در
حقیقت برنامه آموزشی امت بسیاری از جوانان به تعلمیات نظامی و مهارتهای بدنی
محدود می شد تا بتوانند شرایط و کیفیتهای لازم برای یک سرباز نیک و شایسته را بدست
آورند.
خلاصه آنکه به
استثنای فرزندان طبقه اعیان و شاهزادگان
تقریباً تمام آموزش و پرورش به سمت تربیت بدنی محدود می شد و تربیت بدنی هم با توجه به
اهداف نظامی شکل می گرفت. کودکان تا هفت سالگی زیر نظر مادران تادیب می یافتند و
پسران از هفت سالگی تحصیلات رسمی خود را آغاز می کردند واز نیز هنگام رسماً متعلق
به کشور شناخته می شدند و تا سن پانزده سالگی به آموختن فنون نظامی مشغول بودند و
از سن پانزده سالگی خدمت باب ارتش را شروع می کردند و تا پنجاه سالگی همچنان به
عنوان عضو رسمی ارتش در خدمت باقی بودند. [1] فرزندان
طبقه اشراف واعیان و شاهزادگان به سمت روایت هرودوت تا بیست سالگی و به سمت روایت استرابون
تا 24 سالگی به تحصیل امتداد می دادند و برای فرماندهی سپاه و حکمرانی و دادرسی
آماده می شدند.
تاریخ تربیت
بدنی باب قرون وسطی
در اواخر حکومت امپراطوری روم که به دلیل خودکامگی حکام و فساد و رشوه
خواری و بیبنیگی حکومت مرکزی در حال انقراض و انحطاط بود، بربرها حرف هجومی گسترده در
اوایل سده ششم میلادی، تمدن و دائرهالمعارف رومیان را متلاشی کردند و ویرانی و بی نظمی و
وحشت و خونریزی را برای آدم ثانیه دوران به ارمغان آورند. معاملات و تجارت و داد و
ستد، و پروگرام های آموزشی و تعلیم و تربیت باب این دوره تقریباً تعطیل شد و زندگی
قبیله ای در میان آدم مجدداً آبادانی پیدا کرد.
اوقات حکومت
بربرها که حدود شش قرن به طول انجامید از تاریک ترین اوقات شهرنشینی بشری به شمار می
آید و پس از پایان دوره مذکور بود که تلاشهایی جهت دست یابی به سمت فرهنگ و تمدن بهتر
چهره پذیرفت. عوامل و سازمانهای متعددی دست به دست هم داده و باب برقراری آسایش و
ثبات و امنیت مجدد کوشیدند، حرف اینکه تاخت و تازها پایان گرفت و به مرور مردم به
زندگی و داد و ستد عادی پرداختند. معاملات و تجارت تجدید حیات یافت، شهرها رشد و
عظمت و اهمیت بیشتری پیدا کردند و موسسات فرهنگی و آموزشی جدید، متناسب با نیازهای
اجتماع ثانیه زمان به وجود آمد و دانشگاههایی تأسیس شد و موفقیتهای نسبتاً خوبی به دست
آمد که به طور کلی کسب این موفقیتها مرهون: کلیساها – رهبانیت و دیرها –
فئودالیسم – شهرها و نهادهای
اجتماعی و بالاخره شیوه های تعلیم و تربیت مذهبی بود.
تربیت بدنی در
آغاز دوران مسیحیت
امپراطوری روم که
به سمت دلیل زندگی های باشکوه و عیش و عشرتهای طبقه اعیان و اشراف رو به انهدام و ضعف
بود، مصادف حیات حرف آغاز دوره مسیحیت که با زبانی ساده و عباراتی روشن و واضح و
برازنده فهم و درک و احساس جمیع توضیح داده می شد. عشق به کمال پسندیده خدایی، دلسوزی
و همدردی و همفکری با دوستان و ترس از کیفر خداوندی از جمله مطالبی حیات که اعماق
وجود آدم اثر گذاشت. شرعیات و عقاید مسیحیت امید تازه ای باب دل و جان مردم آن زمان
دمید. این عقیده انقلابی که همه انسانها در نزد خدا برابرند، در طبقات پایین
اجتماع بسیار اثر گذاشت و فضیلت فردی موردتوجه رسم گرفت.